شقایق رضایی:

 

به طرز عجیبی خوشحالم.

برای آن زنی که دردش علنی شد. حتی نمی دانم کنسرت کولد پلی چیست. تعداد همسرانی که با او زمانی همدرد بوده اند کم نیست. درد مشترکی که درصد بالایی از انسان ها تجربه اش کرده اند.

از کنار یک کلیسای قدیمی رد می شوم. پیاده می روم درهایش را یکی یکی بررسی می کنم. هیچ کدام باز نیستند. شاید یکشنبه برگردم. باید داخلش را ببینم. چند سال پیش دیوارها، پنجره ها و مناره های بلندش به من آرامش می دادند. باید از او قدردانی کنم. کنارش یک پمپ بنزین هست. صدای اپرا در محوطه پمپ بنزین پخش می شود. لابد مهاجری «خل وضع» مثل من پشت دخل این پمپ بنزین ایستاده، موسیقی کلاسیک و اپرا برای بی خانمان های «داون تاون» پخش می کند. وضعیت عجیبی است، حیرانم ابوریحان…