در دوران غریبی زندگی میکنیم، دورانی آبستن شرایطی پر اضطراب و بسی بسیار نگران کننده. کشور ما هم اکنون با خطر جنگ و تخریب و ویرانی روبروست. درسال آینده هم، کمتر کسی انتظار سالی بهتر از سال گذشته را داراست. در عین یاس و نا امیدی، امید وارند که عمیقتر در تاریکی و سیاهی فرو نروند. هر چند شرایطی که ملت در آن زندگی میکند از ذلت و خواری بیشتری، در آینده، خبر میدهد، از ادامه جنگ و تخریب و ویرانی، از گسترش فقر و گرسنگی و بیکاری و کمبود و نایاب شدن ضروری ترین کالاها برای گذراندن زندگی روزانه، یک زندگی معمولی برخوردار بودن از آب و برق و گاز و بنزین.

 با این وجود، ملت آماده میشود که با برپا نمودن جشن و سرور به پیشواز نوروز بروند، به استقبال روزی که به آینده ای بهتر مینگرد و به آنچه نو است و تازه، نه فقط در عرصه مادیات بلکه در عرصه ی باورها و ارزشها، کردارها و پندارها و، در کل، گفتمانی بازتابنده زمان حال. همین بس که بشهرهایی که منزلگاه ابدی بزرگان تاریخ ما از پاسارگاد گرفته تا حافظیه و آرمگاه فردوسی بزرگ بنگرید و نظری بتعداد شرکت کننده گان و جوش و خورش آنانی افکنی که به تجدید عهد با میراث ایرانی آمده اند، آنگاه متوجه میشوید که در عمق تاریکی، چراغ امید، هر چند ضعیف و کم سو، هنوز میدرخشد.

کیست که میتواند با امید و گرایش و کوشش بسوی نوگرائی و تازه خواهی، با حرکت بسوی نوروز بمخالفت برخیزد؟

پس از نزدیک به نیم قرن حکومت دینمداران حرفه ای، فقها، آخوندها و طلبه ها، چهره واقعی زهد و تقوا و تقدس، چهره دین و متولیان آن، برخاسته از حوزه های علمیه، را مردم مشاهده و تجربه کرده اند. مگر ممکن است، از خاطر برده باشند که از آغازین لحظات رسیدن بقدرت، آخوند و فقیه و طلبه، به خصومت با مراسم باستانی بویژه با مراسم نوروز برخاستند، مراسمی که چندین روز، بیشتر نزدیک به دوهفته، ادامه می یابد، مدتی نسبتا طولانی که در منظر نظام آخوندی، مومن و دین باور را از امور دینی، عبادت و نمازگزاری بدور نگاه میدارد.

بگذریم که حکومت آخوندی، از آغاز، بهار 57، همراه گردید با ایام نوروزی. ولی، از آن پس، پیوسته، نظام هر سال به یک بهانه ای، کوشش کرده است از محبوبیت و حرمت و گرامیداشت فرا رسیدن نوروز بکاهد. تا قبل از ظهور اپیدمی کرونا، هر سال ولی فقیه در نوروز، روز جشن و سرور و شادی یادگار عظمت و بزرگی نیاکان ایرانی، بجای آنکه به زادگاه عید "نوروز" رود و در گرامیداشت دوران پر شکوه ایران باستان سخن براند، به خاک بوسی امام هشتم، امام رضا، در مشهد می شتابید، امامی، نه تنها بیگانه و غریبه با نوروز و عناصر نمادین و پر معنا و مفهوم آن، از چهارشنبه سوری و پریدن از روی آتش تا پهن نمودن سفره هفت سین سبزی و سیر و سماق و سمبل و غیره بلکه امامی از تبار تازیان مهاجم که خاک ایران را در سالهای 620 به توبره کشیدند.

حکومت آخوندی از بدو صعود بر منبر قدرت، از خصومت و دشمنی با هر آنچه که ایرانی بوده و هست و یا با هر آنچه که بوی ایران از آن بمشام رسیده است- که مهمترین آنها فرا رسیدن نوروز بوده و هست، لحظه ای باز نایستده است. چرا که سو و جهت نوروز، مشترک است و همگانی، شادی است و سرور بواسطه بر قراری روابط و دید و بازدید با نزدیکان و دوستان. یعنی که سوی نوروز، بسوئی ست در نفی خشونت و انتقام ستانی، در سوی نفی جهاد است و شهادت و دوری از تنفر و غم و اندوه، در سوی نفی و مبارزه با خو گرفتن به تحقیر و حقارت خویشتن است، بگونه ای نمادین، با برگزاری مراسم عبادت و نماز گزاری، تعظیم و تکریم و بخاک افتادن و راندن کلماتی عربی بزبان، بدون فهم و درکی از آنها، مبنی بر اعترف به ناچیزی خویش پنج بار در روز از صبح سحرگاهی تا غروب افتاب.

این در حالی ست که رهبران نظام در جنگ با عراق و جنگ ایدئولوژی در جهان، همیشه نوروز را فرصتی دیده اند مناسب در ستایس و ستودن جنگ بعنوان یکه "تحفه الهی،" بنا بر قول امام خمینی، که بعدا شامل حال تحریمات اقتصادی و انواع دیگر تحریمات هم شد، که همه "برکت الهی" بوده و هستند که از آسمانها بزمین نازل شده و میشوند. البته که آخوند بر فراز منبر است که نشان میدهد که اراده او اگرچه برخاسته است از دین، اما، معطوف بقدرت است، بویژه وقتی به توجیه تحریمات اقتصادی و برشمردن ثمره و باروری ناشی از انواع تحریمات در عرصه های دیگر، از جمله عرصه تجارت و تکنولوژی میپردازد، بدون آنکه هرگز به محاسبه خسارات جبران ناپذیری که به نظام و بنیه خودکفائی ان وارد آورده، و تولید متخصص و کارشناس و انواع و اقسام مهارتها را از رشد و افزایش باز داشته است.

چرا که ساختار دین و قدرت آگاه بوده و هست که آیام نوروزی، ایام شادی ست و پایکوبی که بعضی وقتها هم همراه میگردد با روز عاشورا، مقدس ترین روزهای مقدس در کیش شیعه، همچنانکه، عید امسال هم مصادف شده است با ضربت خوردن امام علی. بی جهت نبود که حضرت ولی فقیه، آخوند خامنه ای، در پیام نوروزی خود ماتم زده و سراسر غم و اندوه، ناخواسته بهمه نشان داد که او چقدر بیگانه و غریبه است با احساس و عواطف مردم جامعه خود. اما، ولی فقیه در موضعی قرار داراد که اراده اش معطوف بقدرت است و چون و چرا ناپذیر.

 حال آنه، خیزش و خروش جمعی، در جشن و سرور نوروزی، آنهم همزمان با ضربت خوردن امام علی، امام امان، بروایت امامپرستان نه تاریخ نگارنی، همچون، طبری که او را یکی از بیرحمترین سرداران پیامبر میخواند که در یک درگیری قبیله ای، گردن بیش از هفصد تن از یهودیان بنی قریظه را از تن جدا ساخت، تصویری که بسیار متقاوت است از آنچه آخوندها بر فراز منبر قدرت و بعضی از دانشگاهیان از امام علی ارائه میدهند. بر خلاف واقعیت تاریخ نگاران، آخوند خامنه ای، برای ارائه پیام نوروزی در سوک امام علی، چنان غمگین و اندوهبار در تلویزیون ظاهرکردید، گویی که یکی از معصومترین و مهربانترین و مقدسترین سرداران پیامبر اسلام بقتل رسیده است، نه یک جلاد خون آشام. این بدان معناست، خواسته و یا ناخواسته آخوند خامنه ای از خود تصویری به بینندگان ارائه نمود که براحتی    نشانه های ضعف و ترس را میتوانستی، در چهره پر طهارت ولایت فقیه، اخوند خامنه ای مشاهده نمائی.

فیروز نجومی

firoz nodjomi

https://firoznodjomi.blogspot.com/

fmonjem@gmail.com