مسابقه انشای ایرون

اولین بار تو مدرسه با ضحاک آشنا شدم. شد قهرمان فانتزی من. بزرگتر که میشدم هر روز ابعاد جدیدی ازشخصیت خنده دارش کشف میکردم.

تصور مردی در تاج و لباس های زربفت پادشاهی با دو مار بر شانه ها که آرام و قرار ندارند بیشتر به صحنه ائی فانتزی از فیلم های کارتون امروزی شبیه هست تا داستان اسطوره ائی. به هر حال همیشه فکر میکردم ضحاک که با همکاری شیطان بر مسند پادشاهی نشسته ؛ زندگی روزانه خیلی سخت و خنده داری باید میداشت.

مثلا وقتی میخواست دوش بگیره وضعیت مارها چطور میشد ؟ اگه کف صابون میرفت تو چشماشون ممکن بود عصبانی بشوند و ضحاکو نیش بزنند. طول مارها هم برام مسئله بودند. اگه تا کمر ضحاک می رسیدند اون وقت ممکن بود شروع کنند به بازی با آلت ضحاک. در اینجا هم ده ها سئوال مطرح میشه ضحاک خوشش می اومد مارها دور اون عضو خاک بر سری بپیچند ؟ اگه همونو نیش می زدند و منجر به فوت ضحاک نمیشد اما باد میکرد . چه مشکلاتی در حرمسرا براش پیش میومد ؟ خدا میدونه. در ملاقات با سفیر چین ؛ حتما عالیجناب وزیر مختار پکن به امپراطور چین گزارش میداد که پاچه پادشاه ایران به نحو خیر کننده قلمبیده است. فکرشو بکنید چه سوژه جالبی به دست روزنامه های اون زمان می افتاد. بدترین سناریو در حمام این بود که مارها سوراخ یکی از اعضای پائین بدن ضحاکو با لانه ائی که از دست داده بودند اشتباه بگیرند و سعی در بازپس گیری کنام دیرین کنند. مصیبتی درست میشد در حد بوندس لیگا. توپ و دروازه.

تا کنون دقیقا معلوم نشده این مارها سمی بودند یا نه. یک فرستاده ویژه امپراطور رم در گزارشی که نسخه ائی از آن در آرشیو مجازی وزارت امور خارجه ایتالیا موجوده با عنوان لاتین Serpentibus atris choris و یا مارهای سیاه رقصان نام برده اما به سمی بودن نیش آنها اشاره نکرده.والری دیگناموس اوسانتایانوس در گزارشش متذکر شده که در مدت 35 دقیقه ائی که تسلیم استوارنامه اش طول کشیده با نگرانی و وحشت به مارهای نگاه میکرده و اصلا متوجه صحبت های محبت آمیز ضحاک نسبت به امپراطور رم نشده .

آیا مارها خوراک مغز محبوبشونو همزمان با صبحونه خوردن ضحاک ؛ نوش جان میکردند و یا برنامه زمانی دیگری مطرح بوده. بعضی وقتها ضحاک را در خواب ملاقات و پیشنهاد های اندک اصلاح طلبانه ارائه میکنم که مورد پذیرش قرار نمیگیرند. از جمله تعبیه حفره هائی نظیر لانه در داخل شانه ها که مارها در مواقع ضروری که حضورشون لازم نیست در آنجا آرام بگیرند و درپوشی توری بر کنامشون نصب گردد تا احتمالا در دیدار ضحاک با شاه فرنگ ؛ ادا و اصول خارج از نزاکتی ازشان بروز نکند.

حالا خیلی مایلم بدونم رسانه های آن زمان کشور توران که رقیب اصلی ایران در صحنه رقابت جهانی آن روزگار بود؛ در باره ضحاک و مارهایش چی می نوشتند.احتمالا خبرنگار روزنامه توران ایوینینگ نیوز در جلسه تقدیم اعتبار نامه سفیر کبیر توران به ضحاک حتما حضور داشته و خود شاهد ماجرا بوده خیلی گشتم گزارش اش را بخونم گیرم نیومد. اگر واقعا یکی از اعضای هیئت سیاسی توران به مارهای ضحاک میخندید ؛ رسوائی بزرگی به پا میشد.

به نسخه اینترنتی روزنامه جام جم مورنینگ استار که در زمان ضحاک توسط مخالفانش در بین النهرین منتشر میشد دست پیدا کردم که در ستون حرف های درگوشی و یا همون " گازیپ" از مشکلات پادشاه ایران در زندگی خصوص اش نوشته از جمله مصائبی که در اندرون با اعضاء حرمسرا در جریان پروژه ولیعهد سازی داشته. تصور راه رفتن مردی با دو مار بر دوش که عین دود سیاه وول میخورند و بالا میروند در میان سالن های بی انتهای حرمسرا واقعا خنده داره. ترس و وحشت اعضای محترم حرم ازمارهای سیاه سر شانه ها سوژه خوبی به دست کارتونیست های رسانه های معاند ضحاک میداد که مسخره اش کنند. کاریکاتورهای شرم آوری از ضحاک در معاشرت با زنان حرمسرا در رسانه های آن ور آبی منتشر میشوند.

به نوشته روزنامه سیحون هرالد نیوز : ضحاک تنها مردی است که نمی تواند حرف های درگوشی به ملکه و یا هر زن دیگری بگوید چون مارها می شنوند. قائم باشک بازی مارها هم که روی گردن ضحاک ساک ساک میکنند دردسر دیگری است که نقل رسانه های سرخپوستی است( در آن زمان از آمریکای فعلی خبری نبود). گاو نشسته رئیس بزرگترین قبیله سرخپوستان نوادا روزنامه ها را فقط به قصد خواندن اخبار ضحاک می خرد. کاریکاتورها را هم بریده و چسبانده به دیوارهای چادرش. خیلی دلش میخواهد ضحاک را ملاقات کند. سرانجام توافق کردند در جریان مجمع عمومی سازمان ملل در هتل والدروف نیویورک همدیگر را ببینند. البته مشکلاتی در ورود حیوانات وحشی به ایالت نیویورک وجود دارد . هر چند ضحاک در پرسشنامه ها؛ مارهای رو دوش اش را اهلی جا زده و اونا را پت حساب کرده اما سرهنگ دیوید آلسام ایرلندی تبار مامور ارشد حراست مستقر در فرودگاه جان اف کندی نیویورک ؛ نظر دیگری دارد. او خود ضحاک را هم اهلی حساب نمیکند. دعواها ادامه دارد. وکلای ضحاک در دادگاه استیناف نیویورک به تلاش خود ادامه میدهند. برخی پیشنهاد دادند که ضحاک به عنوان کارمند سیرک وارد آمریکا شود. ضحاک اینو توهین تلقی میکنه.

کنجکاوی اصلی من در مورد ضحاک مربوط به بوسه اهریمن بر سر شانه های وی است که منجربه روئیدن مارها گردید. همیشه با خودم فکر میکنم آیا انتخاب سر شونه برای بوسیدن از سوی اهریمن حساب شده بوده؟ اگر عضو دیگری را می بوسید داستان از این هم که هست خنده دار تر میشد. مثلا اگر گونه و یا پیشونی و یا حتی سر ..... می بوسید تکلیف چی بود.

آخرین موردی که همیشه ذهن منو مشغول ضحاک کرده شکست وی از فریدون است. همه گزارش های منتشره در روزنامه های آن زمان و اخبار شبکه های جهانی تایید زندانی شدن ضحاک در رشته کوه البرز توسط فریدون و کاوه آهنگر است. در چند هزار سال گذشته از محاکمه احتمالی ضحاک هیچ گزارشی منتشر نشده یعنی اون همه مظالم مسکوت خواهند ماند؟ در این لحظه هیچ دسترسی به وکیل ایشون ندارم. یعنی نه موبایلش جواب میده و نه به ایمیل هائی که زدم پاسخی می نویسه. آدرس دقیق محل زندانشو تو البرز هم نمیدونم. بیشتر به فکر اون دو مار سرشونهاشم.غذاشون تامین میشه ؟ چطوری ؟ ضحاک برام هنوز جذابه و فانتزی .درست مثل دوران کودکی ام.

تازگی ها تو فضای مجازی اخباری منتشر شده که وکلای ضحاک در ایران و آمریکا توانسته اند برای دادگاه ثابت کنند که سخنان فردوسی در شاهنامه دلیل کافی برای زندانی کردن ضحاک نیست. به گفته آنها هیچ منبع مستقل دیگری ادعاهای فردوسی را اثبات نمیکند. بنابراین اتهام خوردن مغز جوانان توطئه ائی برای بدنام کردن ضحاک است و مخالفان سیاسی قصد تخریبشو دارند. چون اوضاع کشور ایران در حال حاضر به قدری بحرانی شده که مردم پادشاهی مار به دوش را به همه جانشینان فریدون و کاوه که فقط شعار میدهند ؛ ترجیح میدهد. بنابراین از تاریخ 4 ژوئیه سال جاری در همه نوشته ها باید از ضحاک مار دوش به صورت ض . م. د یاد کرد تا حکم نهائی دادگاه صادر بشه. وکلای ض.م.د اسنادی را در اثبات روابط نزدیک کاوه آهنگر و کمینترن ( نهاد مسئول همکاری های بین المللی کمونیست ها مستقر در مسکو) به رئیس دادگاه نیویورک عرضه کرده اند.

هیچ عکس جدیدی از ضحاک در زندان طی چند هزار سال گذشته منتشر نشده. کسی نمیداند در حال حاضر مارها در چه وضعیتی هستند. در مورد ازدواجشون خیلی فکر کردم. اگر مار راست و چپ وصلت کنند در آن صورت واقعا برای ضحاک ( ببخشید ض. م. د) سخت خواهد بود که از خلوت مارها خارج شود. وکلای ض.م.د امید زیادی به نتایج انتخابات نوامبر آینده دارند. ممکن است در شرایط زندان اندک گشایشی پیش آید.

ترامپ گفته هیچ مخالفتی با سفر ض.م.د به آمریکا و ملاقاتش با گاو نشسته ندارد به شرط آنکه تست کرونای نامبرده منفی باشد. وکلای ض.م.د اسناد پزشکی لازم را دال بر سلامتش آماده کرده اند.

منابع هالیوود و دیزنی لند رقابت فشرده ائی برای عقد قرارداد با ض.م.د دارند. به گفته کارشناسان رسانه ائی ایشون یک گنج سرگرمی زنده اند. کافیه راه برود و چند تا دوربین تعقیبش کنند. همه حرکاتش باید خنده دار و جالب باشد. فیلم هاش هنوز نساخته فروش عظیمی براشون پیشبینی میشود.افکار عمومی برای دیدن مردی که مارهائی بر دوش دارد ؛ لحظه شماری میکنند.

ماموران پست در ایران نگران چاپ تصاویر ض.م.د بر روی تمبر هستند. آن زمان که در قدرت بود همیشه بعد از چاپ متوجه می شدند که سر مارها داخل تصویر نیست.

منابع نزدیک به ض.م.د که نخواستند نامشون فاش بشود از عمل جراحی سنگینی خبر میدهند که قرار است در 20 ژانویه 2021 بر روی ضحاک صورت گرفته و هر دو مار برای همیشه از بدنش جدا شوند. هر چند طرفداران حیات حیوانات نگران زندگی و سلامت مارها هستند اما به گفته همین منابع فکر همه چی شده. مارها آسیب ندیده و در طبیعت رها خواهند شد. روزنامه های داخل ایران در این باره اصلا اظهار نظری نمیکنند. کسی دقیقا نمیداند آینده ایران چی میشود. افراسیابپادشاه توران هم در مصاحبه ائی با واشنگتن پست اظهارداشته که وجود ایرانی قوی با پادشاهی ض.م.د برای ثبات منطقه لازم است. به گفته وی کشور توران به همسایگی با ایران افتخار میکند هرچند در گذشته سوء تفاهماتی بر سر محل دقیق افتادن تیر آرش و تعیین درست مرز دو کشور ؛ با هم داشتند. به گفته افراسیاب تصاویر ماهواره ائی صحت ادعاهای ایران را ثابت میکند.مرز های فعلی کماکان حفظ خواهندشد.

گاو نشسته همچنان با تحسین از ض. م. د . یاد میکند. در مصاحبه ائی با بوستن گلوب گفته حاضره همه اسب ها و زنانش را بدهد اما بر سر شانه هایش مار داشته باشد. درست مثل ضحاک.

فعلا همه چیز در ابهام کامله. هر لحظه ارزش ها عوض میشوند. برخی از نزدیکان ض.م.د از تردید وی در عمل جراحی حذف مارها صحبت کرد اند. شاید بعد از انتخابات نوامبر اوضاع تا حدودی روشنتر شود.