دو نکته:

ـ برای بهتر دیدنِ تصاویر به روی آنها یک فشارِ کوچک داده و آنها را بزرگتر تماشا بفرمائید.

ـ در زیرِ تصاویر توضیحاتِ خاصّی‌ نگاشته شده است، حتماً بخوانید.

 

در تمامِ این سالها در شهر‌های ‌اُروپایی زیادی زندگی‌ کردم، زندگی‌ یعنی‌ بیش از چند ماه و اجاره کردنِ یک خانه، خریدِ روزانه و آشنایی با همسایه‌ها و غیره...برای پروژهٔ تلویزیونی خاصّی‌ که مربوط به جنگ جهانی‌ دوّم بود؛ مجبور بودم دائماً در بینِ فرانسه و کشورهای شرقِ اُروپا در سفر باشم، آمستردام را انتخاب کردم که در بینِ این دو منطقه بود و در تمامِ این چند ماه (۱۰ ماه) زمانِ خوبی‌ را درین شهر گذراندم و همین چند روز پیش که برای آخرین بار به روی کانالِ آبی شهر سفری انجام دادم؛ طاقت نیاورده و گریه کردم، این هم صدقه سرِ سِنتیمِنتالیسمیک بودنِ ژن‌های حضرتِ خاقان است که به من منتقل شده است:).

آمستردام نزدیک به یک میلیون نفر جمعیت دارد و نیمی از این تعداد را مهاجرانِ خارجی  تشکیل می‌دهند که تنوّعِ آنها به بیش از صد و پنجاه ملّیت می‌رسد، ایرانی‌های زیادی درانجا زندگی‌ می‌‌کنند و روزی نبود که زبانِ فارسی‌ به گوشم نَخورَد.

باید اشاره کنم که بندر آمستردام از شرق به دریاچهٔ اَیسل مِیر وصل می‌شود و از غرب از طریق یک کانال کشتیرانی به دریای شمال و آبهای آزاد راه دارد. ورودِ آب به این مَجراها کنترل می‌شود چون آمستردام نیز مانند مناطق وسیعی از هلند زیرِ سطحِ دریا قرار گرفته‌است. رودخانهٔ آمستِل از وسط آمستردام می‌گذرد و شبکهٔ گسترده‌ای از کانالها و نهرها بخش‌های مختلفِ شهرِ قدیمی را به هم وصل می‌کنند.

آمستردامی‌ها عاشقِ دوچرخه و دوچرخه سواری هستند و فردی مثلِ من که سر و کارش با وِسپا و هارلی داویدسون است چندان از این نظر به او خوش نمیگذَرَد، این مردم به قوانین احترامِ زیادی می‌‌گذارند و در تمامِ این چند وقت یک حرکتِ بی‌خودی و یا بی‌ احترامی از ایشان ندیدم.

باید بگویم که به دلیل خیابان های متعدد و طولانی که در هم پیچ خورده اند، احتمال گم شدن در آمستردام زیاد است؛ اما گم شدن در هیچ جایی جالب تر از گم شدن در این شهر نیست، با تمام نماهای قشنگ خانه های خود، فروشندگان زیاد گل های لاله اَش، دخترانِ زیبای مو طلائی، نوازندگان خیابانی و جمعّیتِ زیادی که در خیابان ها، مراکز تفریحی و مراکز خرید وجود دارند.

علاوه بر معماری این شهر و گالری‌های هنری که آمستردام دارد و من شیفته و عاشقِ آن شدم؛ این را هم اضافه کنم که بخش مرکزی آمستردام بافتِ فشرده و زیبای قدیمی خود را به خوبی حفظ کرده است و به یک موزهٔ رو باز و دیدنی می‌ماند. به همین خاطر یکی از جاذبه‌های گردشگری در آمستردام، قایق‌سواری در کانال‌های داخل شهر است که از مقابل بسیاری از ساختمان‌های زیبای شهر می‌گذرد.

راستی‌ دوستانِ ماری جوانا کِش نیز درین شهر اُوقاتِ خوبی‌ را خواهند گذراند.

عکس‌های زیادی از این شهر گرفتم اما این یک سفرنامهٔ کوچک به شیوهٔ خودم است.

امیدوارم لذت بُرده و بدانجا سفر کنید.

تابستانِتان همچنان خوش باد و عزّت زیاد.

نمایش گالری در اندازه بزرگ