آقای هفته‌زاده:

آدم را سگ بگیرد جو نگیرد!

یعنی ما یک غلطی کردیم شبی که جواد ظریف و خانم لامبورگینی متن بیانیه لوزان را خواندند، یک لحظه جو گیر شدیم رفتیم در خیابان و از آن‌جا که از زمان صعود به جام جهانی تا الان یک قری در کمر ما گیر کرده بود همین‌طوری، وسط جمعیت یک چرخی زدیم، یک قری دادیم یک سینه‌ای لرزوندیم... و آمدیم خانه!

هیچی دیگه از فردای آن روز هر کدام از در و «همساده» که ما را در خیابان گیر می‌آورد داد می‌زند: آقا هفته‌زاده! بفرما میوه هم گران شد حالا برو برقص!»

دیروز منزل جان رفته بود نان بخرد در صف نانوایی، آقا یعقوب گفته: خانم هفته‌زاده! می‌بینی نان ۳۰ درصد گران شده! برو به هفته‌زاده بگو بیاد این‌جا برای ما بلرزونه!»

یعنی آسایش نداریم، هر کس در خیابان ما را می‌بیند می‌پرسد: چی شد پس؟! گفتی جای «فلافل دولپی» از فردا مک‌دونالد میز‌نیم تو رگ!
آقا جان به من چه اصلا.... 
من چه می‌دانستم چه خبره؟ من چه می‌دانستم این‌ها یک توافقی می‌کنند بعد هر کدام می‌روند خانه خودشان و برای خودشان یک «فاک‌شیت» از خودشان در می‌آوردند!

من چه می‌دانستم این گروهبان گارسیا سرپاس فیروزآبادی و عزیزآقا جعفری فرمانده برادران قاچاقچی به رهبر تبریک می‌گویند بعد رهبر نه می‌گذارد و نه بر می‌دارد یک سیفون اساسی می‌کشد به هر دو تای‌شان!

من چه می‌دانستم فرق توافق و تفاهم و بیانیه مطبوعاتی و این‌ها اصلا چی هست؟

من دیدم مردم خر کیف شده‌اند منم خواستم کمری از عزا در بیاورم و حالا دو تا قر هم آن وسط دادم، نمی‌دانستم از فردا من مسوول معضلات اقتصادی و اعتیاد و افزایش آمار طلاق در محله می‌شوم!

بعدش هم یک نفر نیامد بگوید مرغ ۲۰۰ تومان ارزان شد و از ۵۶۰۰ رسید به ۵۴۰۰ تومان! خب چی می‌خواهید دیگه!؟

برو به آدرس