صدای آنارشیسم:

لویزه میشل، زنی مبارز.
او می نویسد که در جامعه آنارشیست انسان به کتاب قانون و به پلیس و به دولت نیاز ندارد. وی میگفت؛ من احساس میکنم انقلابی که به شکل یک دولت ختم شود فریبی ظاهری است. او در مبارزات روزانه عملی، با مارکسیستها نیز همکاری میکرد چون در نظر او تمام جریانات چپ برای یک هدف مشترک می جنگند. وی سالها با نام مستعار مذکر لویز میشل مقاله مینوشت چون زنان را آنزمان جدی نمی گرفتند.
لویزه میشل، آنارشیست فرانسوی مینویسد در زمان کمون پاریس، زنان مسلحی، مثل او که به ظاهر و زیبایی خود اهمیتی نمی دادند، از طرف مردهای لمپن مسلح، تحقیرآمیز، باکره های سرخ نامیده می شدند. امروزه اشاره میشود که نام لویزه میشل همیشه یادآور فعالیت ومبارزه اجتماعی او در کمون پاریس بوده است.
وی میان سالهای ۱۹۰۵-۱۸۳۰ میلادی در فرانسه زندگی نمود. او مینویسد که در زمان تبعید روی یک جزیره مستعمره فرانسوی، آنارشیست شد و پیش از آن یک مبارز معمولی چپ بود. وی دلیل انقلابی شدن خود را در سالهای کودکی اش می دید، از جمله نزدیکی به طبیعت ، آشنایی با فقر روستائیان و اندیشه های ولتیری پدرخوانده اش. چون مادرش خدمتکار یک قصر بود، او بدون پدر نزد یک زوج سالمند مسئول آن قصر بزرگ شد.
امروزه گفته میشود که در سال ۱۹۰۵، در زمان بخاک سپاری او، صدهزار نفر از جمله طیف مختلفی از نیروهای چپ شرکت کردند.
از جمله شعارهای آنارشیستی او در حین مبارزه، زنده باد جمهوری جهانی، و زنده باد کمونها، بودند. اوایمان قوی به کمونها بعنوان نطفه انقلاب اجتماعی وکوششهای انقلابی بین المللی خلقها داشت. لویزه میشل غیراز تساوی حقوق زن و مرد خواهان مزد یکسان، جدایی کلیسا از دولت، وآموزش مجانی دولتی برای کودکان تمام اقشار جامعه بود.
وی میگفت فقط نظام آنارشیست میتواند انسان ناآگاه را آزاد کند و گله برده ها را به یک جامعه انسانی تبدیل نماید. برای او آنارشیسم واقعیت دادن به یک اتوپی است که در آن تمام انسانها بدون گرسنگی و بدون فشار در آزادی زندگی کنند.
او می نویسد که در جامعه آنارشیست انسان به کتاب قانون و به پلیس و به دولت نیاز ندارد. وی میگفت؛ من احساس میکنم انقلابی که به شکل یک دولت ختم شود فریبی ظاهری است. او در مبارزات روزانه عملی، با مارکسیستها نیز همکاری میکرد چون در نظر او تمام جریانات چپ برای یک هدف مشترک می جنگند. وی سالها با نام مستعار مذکر لویز میشل مقاله مینوشت چون زنان را آنزمان جدی نمی گرفتند.................

برو به آدرس