طرخی از مانا نیستانی

 

آیا این یک انقلاب زنانه است؟

مریم فومنی در گفتگو با یک فعال حقوق زنان در ایران

آسو

بسیاری از تحلیلگران از اعتراضات سراسری اخیر در ایران با عنوان «انقلاب زنانه» یاد می‌کنند اما بعضی از فمینیست‌‌ها و فعالان جنبش زنان در داخل ایران با این نظر موافق نیستند. یکی از فعالان سرشناس حقوق زنان می‌گوید: «این انقلاب فقط به‌علت مطالبات زنان شکل نگرفته است. مطالبات زنان در جنبش‌های قبلی مفقود بود و الان جای خودش را در کنار مطالبات دیگر پیدا کرده است.» با این فعال مدنی که در بیش از دو دهه‌ی گذشته در بسیاری از اعتراضات خیابانی حضور داشته و تغییرات تدریجی جامعه را رصد کرده است، درباره‌ی شیوه‌ی سازما‌ن‌دهی اعتراضات و تغییرات جامعه‌ی ایران گفت‌وگو کرده‌ایم. نام و هویت او به‌منظور حفظ امنیتش محفوظ مانده است.

مریم فومنی: این روزها درباره‌ی اعتراضات سراسری که در پی کشته‌شدن مهسا (ژینا) امینی در ایران شروع شده، زیاد بحث می‌شود. به نظر شما که در دو دهه‌ی گذشته در بطن بسیاری از حرکت‌های اعتراضی بوده‌اید، چه‌چیزی این اعتراضات را از حرکت‌های پیشین متمایز می‌کند؟

روندی که جامعه‌ی ایران طی می‌کرد و سیاست‌هایی که جمهوری اسلامی در پیش گرفته، وقوع این قیام سراسری را ناگزیر می‌کرد. در چند سال اخیر، جامعه پر از نارضایتی از شرایط اقتصادی و فشارهای اجتماعی شده و مثل یک بشکه‌ی باروت بود و هرچیزی می‌توانست جرقه‌ای برای یک قیام سراسری باشد. قتل دردناک مهسا امینی این جرقه را زد. ویژگی مهم این خیزش این است که این بار مسئله‌ی زنان و خواسته‌های زنان را در صف اول مطالبات جامعه قرار داده است. البته من شخصاً نمی‌گویم که این یک «انقلاب زنانه» است چون واقعاً فکر نمی‌کنم که این انقلاب فقط به‌علت مطالبات زنان شکل گرفته است. من فکر می‌کنم که مطالبات زنان در جنبش‌های قبلی مفقود بود و الان جای خودش را در کنار دیگر مطالبات پیدا کرده است.

برخی از افرادی که این خیزش را یک «انقلاب زنانه» می‌‌دانند، دلیل آن را فقط تأکید بر مطالبات زنان نمی‌دانند. آن‌ها می‌گویند که این جنبشی است که می‌تواند ارزش‌های فمینیستی را در جامعه ترویج کند و همین امر آن را از اعتراضات پیشین متمایز می‌کند. آیا شما نگاه متفاوتی به این حرکت دارید؟ می‌توانید بیشتر توضیح دهید که چرا این حرکت را یک «انقلاب زنانه» نمی‌دانید؟

ما در تمام این چهل‌وچند سال گذشته شاهد مقاومت روزمره‌ی فردی و خودانگیخته‌ی زنان در برابر حجاب اجباری بوده‌ایم. درحالی‌که بسیاری از گروه‌های زنان یا جریان‌های شناخته‌شده‌ی فمینیستی، مثلاً کمپین ۱میلیون امضا، وقتی به مسئله‌ی حجاب می‌رسیدند، آن را دور می‌زدند و می‌گفتند که الان بهتر است آن را طرح نکنیم. من شخصاً فکر می‌کنم که این نوع نگاه به حجاب تحت‌تأثیر اصلاح‌طلبان و ترویج نگاه آن‌ها مبنی بر بی‌اهمیت‌بودن «حجاب اجباری» بوده است؛ شاید به این علت که حجاب این‌قدر بارِ سیاسی داشت که وقتی می‌خواستیم با گفتمان اصلاح‌طلبانه آن را خارج از مواجهه‌ی سیاسیِ صریح نگه‌ داریم، مجبور بودیم که بگوییم حجاب مهم نیست و‌ برویم سر مسائل دیگر. اما در زندگی واقعیِ زنان، حجاب اجباری مهم بود و زن‌ها بیش از هرچیزی بر سر حجاب می‌جنگیدند.

بسیاری از زنان بیش از آنکه برای حقوقی مثل حق طلاق برابر، حضانت و دیگر حقوق مساوی بجنگند، با حجاب اجباری مبارزه می‌کردند. به نظر می‌رسد که از نگاه بدنه‌ی اجتماع، ما مطالبات قاطبه‌ی مردم را منعکس نمی‌کردیم. یک دلیلش این بود که ما به‌عنوان گروه‌های زنان، رابطه‌ی ارگانیک سازمان‌یافته‌ا‌ی با بدنه‌ی اجتماع نداشتیم که البته فشارهای امنیتیِ حکومت یکی از موانع برقراری چنین ارتباط سازمان‌یافته‌ای بود.

اتفاقی که الان رخ داده، تا حدی معلول خاصیت خیزش انقلابی است. خیزش انقلابی در خودش فکرکردن به امکان‌های جدید، حقوق جدید و مسائل جدید را دارد. مسیرهای طولانی‌ای که شاید طی‌کردنشان در حالت عادی سال‌ها طول بکشد، در موقع انقلاب یک‌شبه طی می‌شوند. الان بعضی آدم‌های مذهبی‌ای که دوستان خودم هستند، دیگر روسری سر نمی‌کنند. اما این ویژگیِ انقلاب است که در آن هر مسیری با گام‌های خیلی بلند طی می‌شود. چنین شرایطی این امکان را برای ما فراهم کرده که درباره‌ی مطالبات زنان حرف بزنیم و آن‌ها را ترویج کنیم. این خیزش انقلابی با بحث حجاب شروع شده ولی نباید آن را محدود به حجاب بکنیم. باید با پرداختن به بحث معیشت، عدالت جنسیتی، حقوق اقلیت‌های جنسی و... پیش برویم. این فضای انقلابی فضای مساعدی را ایجاد کرده تا بتوانیم درباره‌ی همه‌ی این‌ها حرف بزنیم، یارگیری کنیم و کار ترویجی و تبلیغی انجام دهیم.

بنابراین، آیا می‌توانیم بگوییم که تغییری بنیادی در جامعه‌ی ایران شروع شده که طی آن جامعه‌ی مردسالار به‌تدریج در حال تغییر است و تلاش می‌کند که ارزش‌های تازه‌ای را جایگزین ارزش‌های سنتی پیشین کند؟

بله، همین است. یافته‌ها و مشاهدات ما نشان می‌دهد که نگرش جامعه نسبت به زنان به‌شدت تغییر کرده است. حضور شجاعانه، جسورانه‌ و پیشگام‌ زنان در خیابان، نگاه به آن‌ها را هم در جامعه به‌شدت عوض کرده است. به نظر می‌رسد که مزاحمت‌های خیابانی کاهش یافته است. مثلاً یکی از دوستانم که مرد جوانی است، تعریف می‌کرد که چند وقت پیش با چند مرد جوان دیگر در ماشین بودند، دختری رد شد و یکی‌شان خواست که برایش سوت بزند اما بقیه جلویش را گرفتند و گفتند: «خجالت بکش. زن‌ها الان این‌طور توی خیابان هستند. چطور می‌توانی با آن‌‌ها این‌جوری برخورد کنی؟» درحالی‌که اگر یک ماه قبلش بود، هرکدام متلکی بار آن زن می‌کردند. به همین‌ دلیل است که معتقدم الان فضا برای گفت‌وگو درباره‌ی مسائلی مثل آزار خیابانی و برابری جنسیتی و خیلی چیزهای دیگر مناسب است.

از طرف دیگر، الان این ماجرای بی‌حجابی موضوع خیلی حساس‌تری شده است. شخصاً قبل از این هم خیلی وقت‌ها روسری سرم نبود و بارها به‌خاطر آن جریمه شده‌ام. ولی الان وقتی زنی روسری سرش نیست، به نظر من شرایط برایش سخت‌تر از قبل‌ است چون برخلاف آن چیزی که گفته می‌شود، این روزها بی‌حجاب‌بودن اصلاً ساده نیست. الان این بی‌حجابی کاملاً نشان‌دهنده‌ی این است که من به حجاب اجباری معترضم و دلم می‌خواهد بی‌حجاب باشم و این بی‌حجابی بارِ اعتراضی و انقلابی دارد.

این خودش کلیشه‌ی زن ترسوی محتاج حمایت را شکسته است. الان زنان جسور می‌دانند که در این شرایط بی‌حجابی چه هزینه‌های بالقوه‌ای دارد اما این را می‌پذیرند و جلو می‌آیند. دیگران هم، به‌ویژه مردان، به این حرکت اعتراضی به دیده‌ی احترام می‌نگرند. همین می‌تواند مقدمه‌ی تغییرات بسیار عمیقی شود.

دوباره برمی‌گردم به حرف قبلیِ خودم. فضای انقلابی میدان گسترده‌ای را برای عمل ایجاد می‌کند. شاید در زمان انقلاب ۱۳۵۷ هم این عرصه‌ی عمل ایجاد شده بود ولی چون جهتش ارتجاعی بود، گام‌های بلندی در جهت ارتجاعی‌بودن برداشته شد. اما الان حرکت مترقی، مدرن و روبه‌جلو است و ما واقعاً می‌توانیم بیش از همیشه به ایجاد و تثبیت تغییرات مهم در حوزه‌ی زنان فکر کنیم >>>