تصمیم گرفته ام از این به بعد فقط راجع به تخم مرغ شعر بگویم. تصمیم گرفته‌ ام از این به بعد به شعرهایم بگویم تخم مرغ. تصمیم گرفته ام که پروتئینم زرد باشد مثل زردهی تخم مرغ ونه سفید مثل زردهی تخم! تصمیم گرفتهام که در شعرم مهربان باشمجیک جیک- و به مسائل سادهی انسانی بپردازم: تخم مرغ! میدانید چند نفر در دنیا هر روز تخم مرغ میخورند؟ حتی پدر مرحومم هم میخورد. در جهنم تخم مرغ مجانیست. در بهشت با حوری میدهند. پدرم آدم باشرفیستبه گمانم در جهنم باشد. درسته پدر؟

تخم مرغ. مسائل ساده‌ی انسانی. ادبیات ساده‌ی انسانی. تخم مرغ. برابری مطلق. عدالت اجتماعی. هم رییس جمهور آمریکا تخم مرغ می خورد، هم تروریست یمنی. هم من می‌خورم، هم رئیس مایکروسافت. تخم مرغ همه را پاک می کند. تخم مرغ همه را شعر می کند. تخم مرغ!

بیشتر بخوانید