ژینوس صارمیان
در دورانی که تلویزیون بجز «اوشین» و «محله برو بیا» برنامه جالبی برای تماشا نداشت، گاهی یک فیلم سینمایی پخش میشد به اسم «داستانهای غیرمنتظره» که بنظر میرسید یک سریال تلویزیونی بود که سه قسمتش رو بعنوان فیلم سینمایی به ما قالب میکردند.
یکی از داستانها مربوط به کارمندی بود که به اختلاس متهم شده بود و چند بازرس از مرکز فرستاده بودند که دفتر و دستکهایش رو بررسی کنند. بازرس ها گاهگاهی با تعجب بهم نگاه میکردند و دفاتری رو بهم نشون میدادند. در پایان موقع اعلام نتیجه گفتند: «ما نه تنها هیچ اشکالی در کار شما ندیدیم بلکه از اینهمه دقت و نظم در کارتان متعجب شدیم. شما الگوی یک کارمند نمونهاید» . شب که کارمند به خونه رفت، همسرش پرسید: امروز چطور شد؟ و او هم ماجرا رو تعریف کرد. همسرش گفت: «دیدی گفتم. تو سالها کارت رو به بهترین نحوه انجام دادی و هیچوقت مورد توجه نبودی. اگر من اون نامه را نفرستاده و تو را متهم نمیکردم، هیچکس نمیفهمید تو چقدر خوبی. حالا صبر کن دارم نامه بعدی رو مینویسم در مورد اینکه تو یک رشوه کلان گرفتهای ….»
راستش از شما چه پنهان من تا همین اواخر دکتر غلامحسین ساعدی رو چندان نمیشناختم. بجز خواندن یکی دو داستان کوتاه و دیدن فیلم گاو که میدانستم فیلمنامهاش رو نوشته. بعد از ماجرای «دفع بول» اخیر کنجکاو شدم و خلاصه کل اینترنت رو زیر و رو کرده و تا جایی که در توان بود مصاحبه و داستان کوتاه و بلند و نمایشنامه از ایشان خواندم و متوجه شدم چه نویسنده و طنزپرداز حاذقی بوده. چند روز پیش که این موضوع رو به دوستم گفتم، او هم گفت: «چه جالب. اتفاقا من هم اخیرا کلی از کارهای ساعدی رو خوندم»….
شب با خودم فکر کردم در این مدت نام دکتر غلامحسین ساعدی بعد از سالها فراموشی دوباره بر سر زبانها افتاده و هرکس چه موافق و چه مخالف برای اینکه در مباحثه (شما بخوانید گیس و گیسکشی) از قافله عقب نماند، در مورد ایشان جستجو و مطلبی ازشان خوانده. یاد فیلم مزبور افتادم. ضمن اینکه اغلب اتفاق نظر داشتند که مایع مذکور از بطری آب و نه از مجرای ادرار خارج شده بود، نکند «شاشنده» هم یک دلسوخته هنر و ادبیات این سرزمین بوده و دیده حالا که نسل ما به زبان خوش حاضر نیست مطلبی طویلتر از یک توییت، یا نهایتا پست تلگرامی بخواند، تصمیم گرفته به این روش اذهان مردم را متوجه یکی از بزرگان ادبیات معاصر کند.
در ادامه فکر کردم که اگر شاشوی محترم هر از گاهی بر سر مزار یکی از مفاخر عمل تخلیه را تقلید کند، و برای جلوگیری از کاهش حساسیت با انواع اشربه و اطعمه کمی ابتکار عمل (یا بقول خارجیها creativity) در امر دفع بول و غائط به خرج دهد، ما با عده کثیری از مشاهیر هنر و ادبیات آشنا شده و کلی به دانش و معلومات مان افزوده خواهد شد و طنین چکاچک شمشیرهای برنده در فضای مجازی هم رساتر میگردد.
نظرات