من از کودکی، اخبار مرتبط با افراد مشهور به ویژه هنرمندان را با علاقه دنبال میکردم. و هر گاه از یکیشان میشنیدم که «هنرمندان داشته هایشان را مدیونِ مردمند»، آن را به حساب تعارفات و شکسته نفسی شان میگذاشتم. بزرگتر که شدم، فهمیدم حرف راست را از دهانِ خودشان شنیده ام. و در حقیقت مردم هستند که باعث کسبِ پول و شهرت برایِ هنرمندان میشوند. بوده اند بسیارانی که به عرصه هنر وارد شده و چون مردم استقبال نکرده اند، در همان بدو ورود، در غبارها گم شده اند.
اکثریتِ هنرمندانِ ایرانی جامعه شناسیِ بسیارخوبی دارند. آنها میدانند که نه تنها لازم نیست قدمی برایِ مردمشان بردارند، بلکه حتی میتوانند یارانِ ظالم هم بشوند، بدونِ آنکه اندکی از منافعشان به خطر بیافتد یا از محبوبیتشاتن کاسته شود.
شاید شمایی که مطلب را میخوانی، با من موافق نباشی و بگویی که هر گاه هنرمندی از مواضعِ حکومت دفاع کرده یا در صددِ تبلیغ برایِ جمهوریِ اسلامی برآمده، مردم حسابش را کف دستش گذاشته اند.
من برایِ حرفهایم سند و مدرک دارم. برایِ نمونه، بهنوش بختیاری، این فاحشه حکومتی هیچ ابایی ندارد که به عنوانِ یک سلبریتیِ حکومتی شناخته شود، با مناسبت و بی مناسبت، مدافعِ مواضعِ حکومت جهلِ اسلامیست. یک روز از اعدامِ معترضان آبان نود و هشت دفاع میکند، روز دیگر از گران شدنِ گوشت، در پستی اینستاگرامی، بدونِ گوچکترین ملاحظه ای خامنه ای را که دستانش به خون مردم آلوده است، رهبرِ خود خطاب میکند، مردم را تشویق به شرکت در انتخابات میکند و اعتراضاتشان را غُر غُرِ الکی میخواند. او میداند که تنها پیامدِ این نان در خونِ ملت زدنها، یک چند صباحی هشتگ #بهنوش-حکومتی در تویتر داغ است و این باعث نمیشود حتی یکی از نُه میلیون دنبال کنندگانش کم شود. و کماکان درامدش بابت هر پُست، صد میلیون تومان است. آری همین #بهنوش-فاحشه-حکومتی،امروز نُه میلیون دنبال کننده دارد. یعنی ما باور داریم که رژیمِ جمهوریِ جهل، امروز نُه میلیون طرفدار دارد؟
آری این سلبریتی ها میدانند که نانشان و نامشان را مدیون مردمند. امثالِ شهاب حسینی ها خوب میدانند که مردم حتی اگر زیر خط فقر هم باشند باز برای دیدنِ فیلمهایش به سینما میروند، و برای شرکت در برنامه همرفیق سر و دست می شکنند. شهاب حسینی میداند که مردم حافظه تاریخی ندارند و یادشان هم نمی ماند که او به همراه همکیشانش، درست اندکی بعد از کشتارِ خرداد هشتاد و هشت، در محضر رهبرشان به بسیجی بودنِ خود بالیدند. همان بسیجی که دستانشان به خونِ ندا آقا سلطان ها، ستار بهشتی ها، صانع ژاله ها و سهراب اعرابی ها آلوده است.
مردم اگر اراده کنند، نه تنها نان این سلبریتی ها را که نامشان را هم میگرند. بدیهی است که افراد جامعه نیاز دارند فیلم های سینمایی را ببینند، و کسی نمیتواند آنها را از این کار منع کند. ولی باید بدانند هر بار که به سینما رفته و از فیلمی استقبال می کنند و هزینه ای که بابت بلیط سینما میپردازند، همان نام و نانی ست که به سلبریتی هایِ حکومتی میبخشند. مردم میتوانند به جایِ اینکه بابتِ دیدن فیلمهای سینمایی، هزینه ای پرداخت کنند، فیلمها را از کانالهایِ رایگان دنبال کنند. وب سایتهایِ بسیاری هستند که فیلم را با اندکی تاخیر، به صورت رایگان در اختیار مشترکان قرار میدهند. زمانی که مردم سینما را بایکوت کنند، صاحبان فیلمها از هنرپیشه گرفته تا تهیه کننده و کارگردان، متضرر میشوند. شاید عده ای بگویند که با این کار صنعت سینمای ایران از بین میرود. آیا زمانی که مردم ایران و خودِ کشور ایران در حالِ از بین رفتن است، دیگر صنعتِ سینما اهمیتی دارد؟ البته که سینما در برابرِ جانِ جوانانمان، ارزشی ندارد. سینما را میشود دوباره احیا کرد، ولی آیا میشودِ مردمانی که جانشان را از دست دادند را، دوباره زنده کرد؟
و اما تجربه نشان داده است که هنرمندان هر گاه مواضع اقتصادیِ خود را در خطر ببینند، یادشان می افتد که اندکی همراه مردم باشند. اصغر فرهادی به عنوان یک فیلم ساز برجسته و شناخته شده در جهان، با در اختیار داشتنِ مهمترین تریبونِ جهان در جشنواره کن، آنهم درست در شبی که کودکانِ تشنه خوزستان سرکوب میشدند، سکوت کرد. او میتوانست صدایِ تشنگان و کشته شدگانِ خوزستان باشد، اما سکوت کرد. چرا که به هیچ عنوان تردیدی به دلش راه نداد که احتمال دارد مردمِ ایران از فیلمش استقبال نکنند. او اطمینان داشت که فیلمش حتی در میانِ مردم تشنه خوزستان هم فروش خواهد کرد. و در پاسخ به این پرسش که چرا در مورد سرکوبِ مردمِ خوزستان سکوت کرده است، گفت او هنرمند است و کار او بیانیه صادر کردن درباره مسائل سیاسی نیست. . و برایش اهمیتی نداشت که مردم بدانند به صراحت دروغ میگوید. او همان هنرمندیست که در اعتراض به قانون ممنوعیت سفرِ ترامپ، به آمریکا نرقت و بیانیه ای بلند بالا و پر سوز و گداز صادر کرد. و در اواخرِ ابانِ امسال بعد از آنکه احساس کرد مردم از فیلمش استقبال نمیکنند، با انتشارِ پستی از ستم و جفاهایی که در همه این سالها از سویِ رژیم بر او رفته نالید و آشکارا از رژیم اسلامی، برائت جست. او که نان را به نرخِ روز میخورد، میداند که مردم با خواندنِ پُستش، به شرفش درود میفرستند و یادشان میرود که در مقابل کشتار آبان، هیچ موضعی نگرفت، و سکوت کرد. آخر او معتقد است که غوغاها مثل کفِ روی آب هستند و بعد از مدتی از بین میروند.
بسیاری از مردم، ماهیت وجودیِ شهره قمر را توهینی به ایران میدانند. یادمان نرود که شهابِ حسینی، اصغر فرهادی و امثالهم، تفاوتِ چندانی با شهره قمر ندارند. آنها فقط شانس بیشتری آورده اند که مردم بیشتر بزرگشان کنند.
و اما کوتاه سخن آنکه به کمپین بایکوت سلبریتی هایِ حکومتی بپیوندید، تا آنان که ما ملت، بزرگشان کردیم را، پایین بکشیم. شما میتوانید با آنفالو کردنِ آنان، به آنها نشان دهید که بدونِ مردم، هیچند، هیچ. باید بدانند که نان و نامشان را مدیونِ مردمند. باید بفهمند که نباید پُشت به ملت و رو به دشمن باشند.
پاینده ایران
علیرضا نوری پور
نظرات