ویلیام مورگان شوستر امریکایی، موسس بعدی بنگاه نشر سایمون و شوستر، پیش از این که وارد کار نشر شود، در سال ۱۹۱۱به دعوت مجلس دوم شورای ملی و در دوران نخست وزیری سپهدار اعظم همراه با چند امریکایی دیگربه ایران آمد تا به وضع مالی و مالیات گیری ایران سر و سامانی بدهد.
در این زمان وضع ایران بسیار آشفته بود. محمد علیشاه سه سال قبل مجلس اول را به توپ بسته بود ودر پی آن از سلطنت مخلوع شده بود و در ادسا در اوکراین آب معدنی میخورد. پسر خردسالش احمد را شاه کرده بودند و ابوالقاسم خان قراگوزلو ملقب به ناصرالملک، که ایلخان قاجار هم بود، شده بود نایب السلطنه.
روسیه اگر چه خود در سال ۱۹۰۵ دچار یک انقلاب مشروطه شده بود و تزار وقت تن به قبول تشکیل یک مجلس و یا دوما داده بود، ولی با مشروطه و مشروطه خواهان در ایران بسیار مخالفت میورزید و موفقیت آنان را مانع پیشبرد منافع خویش میپنداشت.. عمال روسیه، از قزاق گرفته تا سفیر و کنسول و کاردار بطور دایم در مبارزه با مشروطه خواهان و مجلس بودند و در کار آنان ایجاد اشکال میکردند.
کابینه ها به سرعت برق می آمدند و میرفتند. مشروطه خواهان، که مجلس دوم را راه انداخته بودند، سعی بر انجام امور قوه مقننه داشتند که شاید بتوانند مملکت را به مسیر درست هدایت کنند. هر روز لایحات جدیدی را تصویب میکردند و قانون وضع میکردند. حتی چند حزب تشکیل شده بود. ولی کارشکنیهای روسیه و انگلیس و درباریها و نجبای خود فروخته، به مجلس اجازه پیشبرد امور را نمیداد.
بهر صورت مجلس دوم علیرغم مخالفت روسیه و انگلیس، با کمک حسین قلی خان نواب، وزیر امور خارجه کابینه وقت مستوفی الممالک، مورگان شوستر و چند مستشار امریکایی زیر دستش را به ایران دعوت کردند تا شاید به وضع مالیه ایران سر و سامانی ببخشند.
شوستر بیشتر از ۸ ماه در تهران دوام نیاورد و در نهایت، ایران با پذیرش اتمام حجت روسیه- که اخراج شوستر یکی از مفاد آن بود-او را محترمانه
اخراج کرد.
شوستر پس از بازگشت به امریکا کتابی در رابطه با تجربه اش در ایران نوشت بنام The Strangling of Persia. این کتاب در سال ۱۹۱۲ در غرب چاپ شد.ترجمه فارسی این کتاب سال پیش یعنی صد و هفت سال بعد از انتشار ان در غرب، در ایران چاپ شده.
شوستر در این کتاب به خوبی وضعیت پایتخت و کشور را در این دوران ترسیم میکند. چیزی که بیشتر از هر چیز شوستر ایده آلیست را آزار میدهد دخالت انگلیس و روس در امور یک کشور مستقل است. این دو قدرت، که در قرارداد سن پترزبورگ در۱۹۰۷ ایران را به دو حوزه نفوذ خود تقسیم کرده بودند، از هیچ عملی برای پیشبرد منافع مالی و استراتژیک خود فروگذار نمیکردند. انگلستان کنترل نیمه جنوبی کشور را در دست داشت و روسیه نیمه شمالی را - که پایتخت را نیز شامل میشد- منطقه تحت نفوذ خود بشمار می آورد..
وقتی شوستر یکی از مستشاران خود را برای رسیدگی به امور مالیاتی آذربایجان به تبریز میفرستد، دولت ایران با اعتراض شدید دولت روسیه مواجه میشود.ادعای روسیه این بود که فرستادن مامور دولت از یک شهر (تهران) به شهر دیگر (تبریز) که هر دو در منطقه نفوذ روسیه قرار دارند، بدون کسب اجازه از دولت فخیمه روسیه انجام شده و از اینرو غیرقانونیست.
در دوران اقامت شوستر در ایران، محمد علی شاه مخلوع نیز با کمک روسیه به ایران بازمیگردد و تحت حمایت روس وارد انزلی میشود. ولی نیروهایی را که او گرد خود فراهم آورده بود از مشروطه خواهان شکست خوردند و او مجددا متواری شد.
یپرم داویدیان معروف به یپرم خان، در شکست نیروهای محمد علی شاه نقش موثری ایفا کرد و شوستر از او- که رییس پلیس تهران نیز بود- به نیکی یاد میکند.
دخالتهای آشکار روسیه در اوضاع سیاسی ایران که شوستر شاهد آن بود از بعد از عهدنامه ترکمانچای آغاز شده بود و در این دوران به اوج خود رسیده بود و کمابیش تا انقلاب اکتبر روسیه در سال ۱۹۱۷ ادامه داشت. سقوط تزار و بروز جنگهای داخلی، روسیه را به خود مشغول کرده بود و دولت بلشویک دیگر وقت و تمایل چندانی برای اعمال نفوذ در ایران نداشت.
رویه جدید روسیه در قبال ایران دست انگلیس را برای دخالت در امور ایران باز تر کرد و نفت هم که کشف شده بود و آن هم شد مزید بر علت.
یک سالی از انقلاب روسیه نگذشته بود که کودتای ۱۲۹۹ سر گرفت و رضا خان عملا قدرت را در دست گرفت.
نظرات