بار دیگر مردم بجان رسیده ایران که تقریباً همه حقوق و آرامش خود را در زیر فشارهای ظالمانه و غیر انسانی مشتی مُلّایانِ خود فروخته و دار و دسته عربده کشان و چاقو کشان حامی آنها، برای مدّتی طولانی از دست داده اند، بپا خواسته و صدای خود را برای احقاق حقوق پایمال شده و انحلال حکومت رهبران بی لیاقت و فاسد بلند کرده اند. در این میان، برخی افراد که یا از روی نادانی و یا مغرضانه، مانند نوکران قدرتهای خارجی که مسئولان اصلی این سیاهروزیها برای مردم ایران هستند عمل کرده و میکنند، با قیل و قال بی مورد چنان میخواهند وانمود کنند که این جریان ها نتیجه سیاستهای این قدرتهای خارجی است و از هر فرصتی برای بزرگنمائی نقش آنها بهره میگیرند. این موضوع در حقیقت همان چیزیست که دار و دسته مُلّایان حاکم در ایران ادعا میکنند و همیشه همه مخالفتهای مردم با سیاستهای خود را به قدرتهای خارجی نسبت میدهند و با این بهانه ها سرکوبِ مخالفان و بگیر و ببند های بی حساب و کتاب را توجیه میکنند بدون اینکه کوچکترین قدمی در مسیر بهبود شرایط زندگی برای عامّه مردم بردارند.

گزارشها حاکی از اینست که در شب گذشته تعدادی از تظاهر کنندگان در شهر اصفهان و اطراف آن بدست نیروهای رژیم از پای در آمده اند و شش نفر از این تعداد در منطقه قهدریجان از توابع نجف آباد بقتل رسیده اند. قهدریجان در واقع روستائی است که توطئه انقلاب اسلامی در سال 1353 و با شرکت گروه کوچکی از مُلّایان (از جمله علی خامنه ای) و اسلامیون کراواتی از آنجا بنیان گرفت و یکی از مُلایان مخالفِ خمینی به نام آیت الله شمس آبادی که در نجف آباد و حومه دارای نفوذ بود در فاصله کوتاهی از آغاز این ماجرا به طرز فجیعی با دسیسه های همان توطئه گران به قتل رسید. آیت الله منتظری نجف آبادی در قهدریجان دارای نفوذ زیادی بود و داماد او مهدی هاشمی از اهالی همان منطقه بود که در شرایطی نه چندان روشن پول فراوانی بدست آورده( به احتمال زیاد از راه معاملات مواد مخدر و شاید هم از خارج از کشور) و با دست و دلبازی زیادی در جهت هدفهای انقلاب اسلامی خرج میکرد. بنیان توطئه جمهوری اسلامی بر اساس خاطرات جعفر شفیع زاده (که پسر عمویش در قتل آیت الله شمس آبادی دست داشت) در یکی از باغهای متعلّق به مهدی هاشمی گذاشته شد امّا خود او بعد از انقلاب و مدّت کوتاهی بعد از مغضوب شدن منتظری زندانی و سپس اعدام شد. جریان دستگیری مهدی هاشمی چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی در بعضی مطبوعات آمریکائی منعکس شد.

شدّت برخوردها میان دار و دسته طرفداران و مخالفان جمهوری اسلامی در مناطقی مانند قهدریجان به احتمال زیاد میتواند نشانه ای از تصفیه حسابهای میان طرفداران و چاقو کشان جمهوری اسلامیِ امروز و حامیان دیروز آنها باشد که از فرصت برای انتقام گیری استفاده میکنند. در این موضوع هیچ تردیدی نیست که بخش بزرگی از مردم بخاطر وجود فساد لجام گسیخته در سیستم حکومت اسلامی و فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جان بر کف نهاده به میدان رو در روئی با مزدوران رژیم کشیده شده اند امّا همانطور که پیشتر هم چه در ایران و چه در دیگر نقاط دنیا اتّفاق افتاده، رو در روئی خیابانی برای تغییر اساسی در سیستم حکومتی کافی نیست و نیاز به عوامل دیگری در داخل کشور هست که این تلاشها به نتیجه برسد.

در چند سال گذشته دو بار ما شاهد تغییر رژیم در کشور مصر بودیم که در هر دو مورد ارتش ملّی مصر با هشیاری موضع خود را نسبت به حکومت به نفع مردم تغییر داد و اوضاع را با بازداشت رهبران وقت زیر کنترل خود گرفت. این موضوع نه تنها از هدر رفتن بسیاری از منابع و جانهای مردم پیشگیری کرد بلکه زمینه را برای روی کار آمدن کسانی که پیشتر هیچگونه نقشی در اداره کشور نداشتند و از فساد بدور بودند فراهم آورد. مصر امروز تنها کشور در شمال آفریقاست که بعد از گذشتن از میان چند سال پر آشوب توانست به همّت نظامیان هشیار و میهن پرست خود، ثبات و یکپارچگی خود را، بر خلاف امیال و هدفهای مداخله گران و توطئه گران خارجی، بخوبی حفظ کند.

در روزهای اخیر همچنین، خبرهائی در رابطه با ریزش نیروهای سرکوبگر رژیم بوده که اگر چه خوب امّا هرگز کافی و سرنوست ساز نیست. نظامیان ایران، چه از سپاه پاسداران و چه از ارتشیان، همه باید بدانند که آنها پیش از هر چیز مسئول حفظ ثبات و یکپارچگی کشور هستند. دفاع از یک دار و دسته فاسد در حکومت اسلامی ارزشِ بخطر افتادن ثبات و یکپارچگی کشور را ندارد. این وظیفه و حق قانونی نظامیان است که به پشتیبانی از مردم ایران و برای حفاظت از مام میهن کلیه نهادهای حکومت اسلامی را ملغا اعلام کرده و با کنترل همه نهادها و سیتمهای ارتباطی رهبران حکومت را برای رسیدگی به جرائمشان دستگیر و زندانی کند تا زمینه برای برگزاری یک رفراندوم برای تغییر رژیم فراهم گردد. وظیفه ارتش و نظامیان ایران حفاظت از ثبات و یکپارچگی ایران است نه حفاظت از افراد. تاریخ در اینباره قضاوت خواهد کرد. مردم ایران، دیر یا زود دار و دسته حکومت اسلامی را به درک میفرستد و این خیزشها بالاخره به ثمر خواهد نشست. رهبران ارتش و سپاه پاسداران نیز ناگزیر روزی باید پاسخگوی اعمال خود در برابر تاریخ باشند.