بازآخوند باعمامه،
یک عبا برروی شانه
کودکی مفتخور به حوزه
همچو بلبل مدح روضه...
بازآخوندبا عمامه 
با دروغ های فراوان،
می خورد از مال مردم،
می پرد بر کول مردم،
کودکی تنبل به حوزه،
همچو بلبل مدح و روضه، 
یادم امد از فلسطین، از بلندی های جولان،
از دلار نفت ایران، 
حرف های احمقانه،
از رجایی زمانه، 
دور میگشتیم ز خانه، 
شرع چون شمشیر بران، 
پاره می کرد مغزها را، 
بشنو اینک کودک من، 
از زبان مام میهن،
مرز و بوم پاک ایران، 
این آخوند نادان، 
کرد ویران کرد ویران