چنین گفت
نظرات
تازه ترین چنین گفت های Faramarz
عشق من، تو فراتر از یک فرد، یک شریک یا یک هنرمند افسانهای بودی؛ تو “مهراب” من بودی. بودن تو تنها برای من، خانواده و یا عزیزانت نبود، تو خویشاوند ملت ایران بودی، از میهنی که با تمام وجودت دوست داشتی، از فرهنگی که همیشه با افتخار از آن حرف میزدی، و زبان فارسی که همواره با اشتیاق و با یکدندگی از آن حفاظت میکردی، تو همیشه وابسته به همه اینها بودی ....
Faramarz | ۲۸ روز قبل
۰ ۱۰۴
همین جوری که میسوزم، بسوزی… کفن بهر عزیزونت بدوزی… که کُشتی یار ما رو، بی مروّت.
Faramarz | ۷ ماه قبل
۰ ۲۲۹
دست خالی آمدم آنجا ولی وقت وداع, پنجه در خاکت زدم مشتی شرف برداشتم
Faramarz | یک سال قبل
۱ ۸۰۹
شاعری به نام سروش شفیعیان این عکس را سر مزار نیکا شاکرمی گرفته است و با شعر زیر در اینستاگرام خود منتشر کرده:
دست خالی آمدم آنجا ولی وقت وداع
پنجه در خاکت زدم مشتی شرف برداشتم