شدی با من صدا یا صاعقه یا رعد یا باران
شدم با تو شکاف سقف درز پنجره ترچتر آویزان
 
شدی با من کمی خواهش کمی عاشق کمی دلتنگ
شدم با تو کسی بدکرده‌ی بدکوک شب‌آهنگ
 
شدی با من غزل دیوان حافظ خمر چل‌ساله
شدم با تو غزلخوان و خراب و دنگ ‌و بدحاله
 
شدی با من ستاره ماه‌پاره خواب گهواره
شدم با تو به خواب پاره پاره پاره پاپاره
 
شدی با من خوراکی نوشدارو طعم یک گیلاس
شدم با تو فقط احساس یا احساس یا احساس
 
شدی با من کمی حیران کمی مجنون کمی دلتنگ
شدم با تو کسی بدکرده‌ی بدکوک شب‌آهنگ
 
شدی با من « زمستان است» ، « بیداد»، « عشق داند»، « همنوا با بم »
شدم با تو کمانچه تار تنبک حنجره فریاد زیر و بم
 
شدی با من غزل دیوان حافظ خمر چل‌ساله
شدم با تو غزلخوان و خراب و دنگ ‌و بدحاله
 
شدم با تو رها از دل رها از جان رها از تن
شدی با من رها از عاشق و از دنگ و حتی از شدن با من