لیبرال دموکراسی:
علم اقتصاد توضیح میدهد که «قیمت تولید» هر کالایی با هزینه آخرین واحدی که عرضه را با تقاضا برابر کند، برابری میکند (هزینه مارژینال). بهعبارتدیگر، اگر مصرف نفتی دنیا روزانه مثلاً 84 میلیون بشکه نفت باشد، قیمت هر بشکه نفت برابر خواهد کرد با هزینه تولید واحد هشتاد و چهارمین میلیون بشکه که مثلاً از خلیج مکزیک یا دریای شمال به دست میآید. بدینسان این امر که هزینه تولید هر بشکه نفت در ایران متوسط 5/4 دلار باشد تأثیری در تشکیل قیمت نفت نمیگذارد و تعیینکننده قیمت جهانی نفت، همان هزینهای است که برای استخراج دریای شمال و یا خلیج مکزیک ضرورت دارد. با این وصف، تولیدکننده مارژینال، با سود متعارف بازار به تولید میپردازد و کالای خود را برابر با هزینه تولید مارژینال میفروشد و این قیمت برای تولیدکننده «اُپک» درآمدی را ایجاد میکند که حدفاصل هزینه تولید از یکسو و قیمت بازار از سوی دیگر است و این حدفاصل، در اصطلاح اقتصادی «رانت» نام دارد. با این تعریف در شرایط امروز که نفت از قرار بشکهای در حدود 100 دلار تا 110 دلار به فروش میرسد، تولیدکنندهای در شرایط ایران که هزینه متوسط تولیدش برای هر بشکه نفت در حدود 4.5 دلار است، درازای هر بشکه، رانتی معادل 95 تا 105 نصیب خود میکند. اصطلاح دولتهای «رانتخوار» Rentier State بر پایه این مفهوم ساختهشده است.
برو به آدرس
نظرات