لیبرال دموکراسی:

مدرنیته» با «مدرنیسم» پیوند اساسى دارد، اگر بتوان مدرنیسم را تجسّم عینى و مادى تجدّد دانست، مدرنیته تجسّم ذهنى، معنوى و فرهنگى آنست؛ بنابراین: مدرنیسم پایگاهى است براى رشد و پرورش مدرنیته. جامعۀ برخوردار از مدرنیته ـ لاجرم ـ مدرن نیز هست اما هر جامعۀ مدرنى، واجد مدرنیته نیست. یكى از بدشانسی‌های عصر رضاشاه و محمد رضاشاه این بود كه باوجود اقدامات اساسى در صنعتى ساختن و مدرنیزه كردن جامعۀ ایران، فرصت این «آموزش‌وپرورش درازمدت» تحقّق نیافت. خصلت فردى و اقتدارگرایانه حكومت رضاشاه و محمد رضاشاه، جنگ جهانى دوم و حمله متفقین به ایران و آشوب‌ها و آشفتگی‌های بعدى و خصوصاً پیدایش ایدئولوژی‌ها و سازمان‌های خون‌فشان انقلابى (كه هیچ طرحى براى مهندسى اجتماعى نداشتند بلكه با نهیلیسمِ ویران سازشان همه‌چیز را در انقلاب و با انقلاب می‌دیدند) و سرانجام: وقوع انقلاب اسلامى، درواقع شمشیرهایی بودند كه باعث انقطاع این «آموزش‌وپرورش درازمدت» و موجب عدم پیدایش این ذهنیّت جدید گردیدند.

برو به آدرس