ژینوس صارمیان

در خبرها خواندم که بازپرسی که مسئول پیگیری پرونده‌های جنایی حل‌نشده‌ی قدیمی بود، با بررسی شجره‌نامه‌ی خانوادگی یک خواهر، توانست محل اختفای زنی را حدس بزند که بیش از ۶۰ سال پیش، در سن ۲۰ سالگی در ایالت ویسکانسین ناپدید شده بود و همه گمان می‌کردند به قتل رسیده است. مأموران به محل مورد نظر رفتند و «ادری» هشتاد و چند ساله را در سلامت کامل یافتند.

ادری در ۱۵ سالگی ازدواج کرده و دو فرزند داشت. او سال‌ها مورد آزار جسمی از سوی همسرش قرار می‌گرفت و حتی تهدید به مرگ شده بود. آخرین کسی که ادری را دیده بود، پرستار بچه‌هایش بود که گفته بود: «با هم نقشه کشیدیم، با قطار به شهری دیگر رفتیم و از آن‌جا با اتوبوس گری‌هاند ادامه مسیر دادیم و بعد از هم جدا شدیم و این آخرین باری بود که کسی ادری را دید.»

وقتی پلیس پس از این همه سال با ادری درباره‌ی ناپدید شدنش صحبت کرد، او گفت که هیچ‌گاه از تصمیمی که گرفته پشیمان نبوده و معتقد است کار درستی انجام داده است.

بسیاری در کامنت‌ها نگران سرنوشت فرزندان ادری بودند که در صورت زنده بودن حالا باید بیش از ۶۰ سال داشته باشند. بعضی‌ها از خود می‌پرسیدند واکنش آن‌ها نسبت به این رفتار مادرشان چه خواهد بود؟ آیا حاضرند او را ببخشند؟ برخی دیگر اما حق را به ادری می‌دادند، چون در آن روزها هیچگونه حمایت قانونی مؤثری برای زنان در برابر خشونت خانگی وجود نداشت و من با خودم فکر می‌کنم که گاهی عمق زخم‌ها بر روح و روان آن‌قدر عمیق است که حتی تا لحظه‌ی مرگ هم توان بخشیدن باقی نمی‌ماند…