My American Love

        Thirty-Two Poems for Wendy


Twenty-One.
I Do Not Write Poetry for Eternity

by
Majid Naficy


I do not write poetry for eternity
I write for here and now,
For you and me,
For two singing larks by the window,
For a homeless mother and her child whose screams
Woke me up last night,
For my son Azad who is not Azad anymore*
Having no time to read my new poem,
For my lover Wendy who is the first reader of my poetry
And helps me with its translation,
For my readers in exile and prison,
For an Iranian tatooer on Venice boardwalk
Who saw the inscription of my poetry on the wall
And was the first one to let me know,
For an American veteran at the bus stop
When on my return from Wednesdays’ farmers’ market
Recited a Khayyam’s quatrain
And I rewarded him with four tangerines.

I do not write poetry for eternity
I write for here and now
And always put the date of composition
Under my poems.

        July 18, 2017

*- Azad in Persian means “free”.

POEMS: 1. On the Bridge, 2. I Hope the Water Returns, 3. Empty Baskets 4. Coffee Maker 5. Anxious Heart 6. Washing 7. Bougainvillea 8. Simple Truth 9. Persian-Singing Bird 10. The Gardener 11. Lost Cypresses 12. Visiting the Wall 13. Is Love a Glass of Hormones? 14. Independence Day 15:  Oh, Pain 16. The Season of Picking Raspberries 17. Who Is More Envied? 18. Watching Baseball 19. A Night in Calistoga 20. Dreaming “High Noon" 21. I Do Not Write Poetry for Eternity 22. Our Footprints in Maui 23. Bay to Breakers 24. The Altar of Poetry 25. Dublin 26. Watching the Snow with Wendy 27. George Habash Sandwich 28. Morning Blend 29. Stroke 30. Mating Dove 31. In or Out of Love? 32.  Anniversary in Rome

 

        عشق آمریکایی من
        سی‌و‌دو شعر برای وندی

بیست‌و‌یک.

برای ابدیت شعر نمی‌گویم 
             مجید نفیسی


برای ابدیت شعر نمی‌گویم
برای اینک و اینجا می‌نویسم,
برای من و تو,
برای دو چکاوکِ آوازخوان پشت پنجره,
برای مادر و کودکی بیخانه که دیشب
از جیغشان بیدار شدم,
برای پسرم آزاد که دیگر آزاد نیست
و وقتِ خواندنِ شعرِ تازه‌ی مرا ندارد,
برای دلدارم وِندی که نخستین خواننده‌ی شعر من است
و در برگردانش به من کمک می‌کند,
برای خوانندگانم در تبعید و زندان,
برای آن خالکوبِ ایرانی در گذرگاه ساحلی ونیس
که نقشِ شعر مرا بر دیوار دید
و نخستین کسی بود که خبر آنرا به من داد,
برای آن سرباز سابق آمریکا در ایستگاه اتوبوس
که هنگام بازگشت من از چارشنبه‌بازار
چارخطی از خیام را از بر خواند
و من به او چار نارنگی بخشیدم.

برای ابدیت شعر نمی‌گویم
برای اینک و اینجا می‌نویسم
و همیشه زیر شعرهایم
تاریخِ سرودشان را می‌گذارم.

        هجدهم ژوئیه دوهزار‌و‌هفده

 

اشعار: ۱. روی پل ۲: کاش آب بیاید ۳. سبدهای خالی ۴. قهوه‌جوش ۵. دل بی‌قرار ۶. رختشویی ۷. گل کاغذی ۸. حقیقت ساده ۹. پرنده‌ی فارسی‌خوان ۱۰. باغبان ۱۱. سروهای گمشده ۱۲. دیدار از دیوار ۱۳. آیا عشق جامی از هورمونها‌ست؟ ۱۴. روز استقلال ۱۵. ای درد ۱۶. فصل چیدن تمشكها ۱۷. چه كسی رشک‌انگیزتر است؟ ۱۸. تماشای بیسبال ۱۹. شبی در کالیستوگا ۲۰. خوابِ "ماجرای نیمروز" ۲۱. برای ابدیت شعر نمی‌گویم ۲۲. رد‌پاهای ما در مائوئی ۲۳. از خلیج تا خیزابها ۲۴. قربانگاه شعر ۲۵. دوبلین ۲۶. تماشاي برف با وندی ۲۷. ساندویچِ جورج حبش ۲۸. آمیزه‌ی بامدادی ۲۹. سکته ۳۰. كبوتر مست ۳۱. عاشق یا فارغ؟ ۳۲. سالگرد در رم