چنین گفت
تازه ترین چنین گفت های Jahanshah
آقا پرسیدم ماشینت چیه و حال جریانش چیه، گفت ماشین تخلیه چاهه؛ بعدم صاف و قشنگ گفت آقا ماشین خَلابالاکِشیه! ما خب اولش بهمون سنگین اومد. ولی از اوستا بنایی هم خدائیش خسته شده بودم. آقا زد و ما شدیم خلا بالاکش. خداییشم ماشینُ مفت خریدیم و افتادیم تو ای کار. به پنج سال نشده دیدیم عجب شدا؛ چرا مثلا چاه خلا رو که می کشیدیم خیلی بو گند داشت، آدما یه جور دیگه نیگاد می کردن ولی انصافا خوب نون کرد واسمون. یه جور شد، هر کی می پرسید می گفتم: «بابا نون تو عَنه!»
Jahanshah | ۸ ساعت قبل
۰ ۲۷
... خودم رو میبینم تو تعلیقی همیشگی. بین ریشهکنی کامل و غرق شدن تو خاطرات.خودم رو میبینم که از بردگی رویداد در اومدم و نشستم کنار فرایند و زل زدم به چشماش. نه یهشبه، نه یهساله، نه وقتی نشسته غصه میخورم، نه وقتی یهو خوشحال میشم و فکر میکنم همهچی خودبهخود درست شده، اما عصر جدید من ساخته میشه، مثل عصر جدید ما.
Jahanshah | ۷ روز قبل
۰ ۱۰۳
همیشه یکی باید کنترلکننده باشد و یکی کنترلشونده. کنترلکننده هوش رسیدن به قدرت و استفاده از آن را دارد، بنابراین سلیقه و خط مشی تعیین میکند و کنترلشونده از خودش هیچ ندارد. حتی یک ترانه پاپ ساده را هم نمیتواند با کیبورد ساده درست تمرین کند. هیچ نقطه تعادل و تعاملی این میان وجود ندارد یا نمیتواند وجود داشته باشد یا نمیگذارند که وجود داشته باشد. این را وقتی در وجه شخصیتر روابط انسانی عمیق میشویم هم میبینیم.
Jahanshah | ۲۱ روز قبل
۰ ۱۶۲
نظرات