... خودم رو می‌بینم تو تعلیقی همیشگی. بین ریشه‌کنی کامل و غرق شدن تو خاطرات.خودم رو می‌بینم که از بردگی رویداد در اومدم و نشستم کنار فرایند و زل زدم به چشماش. نه یه‌شبه، نه یه‌ساله، نه وقتی نشسته غصه می‌خورم، نه وقتی یهو خوشحال میشم و فکر می‌کنم همه‌چی خودبه‌خود درست شده، اما عصر جدید من ساخته میشه، مثل عصر جدید ما.

عصر جدید ما