نامهٔ شاه اسماعیل به کارل پنجم، نخستین نامه ای است که دولت صفوی برای یک دولتِ اروپایی فرستاده است. این نامه به لاتین است و اصلِ آن در کتابی با نام نامه نگاری‌ها کارل پنجم، چاپ شده است. برگردان نامه‌ی شاه اسماعیل به کارل پنجم به زبان پارسی و پاسخ آن، در ماهنامه‌ی کاوه و روزگارچاپ شده است.

نامهٔ شاه اسماعیل به کارل پنجم

اگر به خواست خدا، این نامه به دست شما رسید خواهید دانست که فراتر پتروس از سوی پادشاه مجارستان با نامه ای نزد ما آمد و ما نامه‌ی آن پادشاه را با خوشی دل خواندیم. اکنون فراتر پتروس را حامل این نامه می‌سازیم و امیدواریم که دریافت آن مایه‌ی خشنودی شما گردد. امیدوارم که به خواسته های من توجه کنید. ما باید در ماه آوریل، با هم از دو سو بر دشمن مشترک خویش، سلطان عثمانی، بتازیم. سفیری هم یک زمانی از سوی پادشاه سوزیتانی از راه تبریز، پیش ما آمده بود و به دست او به آن پادشاه نامه ای نوشتیم، ولی تا کنون جوابی از او نرسیده است. چنان که از رعایای عثمانی شنیده‌ام پادشاهان عیسوی با یکدیگر در جنگ و جدالند و این مایه‌ی شگفتی است، زیرا که دشمنی ایشان با هم بر گستاخی عثمانی خواهد افزود. از این روی به پادشاه مجارستان نوشتم که از دشمنی با پادشاهان اروپا پرهیز کند، چه می‌دانم که او [سلطان عثمانی] به عزم جنگ با آن اعلی‌حضرت سپاهی فراهم کرده و با فرستادن پیک و نامه می‌خواهد مرا نیز در این کار با خود همدست سازد، ولی من پیوسته در خواست او را رد کرده‌ام، زیرا چنانکه شما می‌گویید می‌خواهم در بهروزی و بدبختی با شما یار باشم و هر که همدست خویش را تنها گذارد و بدو نامردی کند سزاوار جزای خداوند قهار است؛ بنابراین بایسته است که زودتر سپاهی فراهم کنید و امیدوارم که برای برانگیختن و تحریک شما به نوشتن نامه ای دیگر نیاز نباشد، زیرا راه دور است و فرستادن نامه دشوار. مخصوصاً که سلطان عثمانی دریاها را دردست دارد و فرستادن سفیران دیگر جز این برای ما شدنی نیست. به سلطان عثمانی باور نداشته باشید. سلطان کسی است که به یک دلی و سوگند وفاداری اعتنایی نمی‌کند و در راه نابود کردن شما از هیچ کاری دریغ ندارد. این دشمن نیاکانی چنان پیمان شکن است که قطعاً با شاهنشاه بزرگی که در کشور آلمان پادشاه است به راستی سخن نخواهد گفت.

نوشته شده در شوال سال ۹۲۴

الحمدالله رب‌العالمین، آمین امین

دوستدار شما شاه اسماعیل صفوی پسر شیخ حیدر.


پاسخ نامه کارل پنجم به نامه شاه اسماعیل :

 «به سردار والا تبار و توانا شاه اسماعیل صوفی»

شاهنشاه ایران برادر و بهترین دوست ما

کارل شاهزاده ای از پرتو الطاف خدایی امپراتور روم و عالم مسیحیت و آلمان و پادشاه سرزمین اسپانیا و هر دو بخش خاک سیسیل و ناوار غرناطه و جزایر بالثار و جزایر سعید و هند و کشور طلای تازه ( = آمریکای جنوبی) و فرمانده سرزمین‌های دور دست افریقا است، برای پادشاه پرهیزگار و خوشبخت، شاه اسماعیل صفوی که پادشاه ایران و برادر و دوست ماست از خدای شایسته عالمیان که خدای سه‌گانه‌ی یگانه است درخواست خوشبختی و کامیابی می‌نمایم.

ای پادشاه عالی مقام و ای برادر دوست داشتنی در سال گذشته کسی پتروس نام از کشیشان مارونی لبنان، از سوی شما نامه ای نزد ما آورد که آن بزرگوار ما را فراخوانده که از ماه آوریل گذشته آماده باشیم که متفقاً با دشمن مشترک خود سلطان عثمانی درون جنگ بشویم. بدبختانه نامه در موقعی که آن سرور برگزیده بود هنوز به ما نرسیده بود که به آن عمل شود و نیز مایه شگفت‌زدگی شد که نامه مزبور چنانکه در نامه‌ی پادشاهان همیشگی و نهاده شده است. دارای مهر و امضا نبود و اصلاً از شما چه پنهان چندی دودلی بودیم که آیا به این نامه و پیک آن را می‌توان استوار بود داد یا نه، ولی نگر به دوستی و تمایلی که در میان است با شیفتگی پیک و نامه را پذیرفتیم و اگر در پاسخ تأخیری می‌رفت برای آن بود که هر روز چشم به راه بودیم شاید نامه ای دیگری برسد و تکلیف درباره چنین کار خطیری که سخن دست زدن بدان در میان است روشن گردد، اما در این پاس هیچ گونه گزارشی نرسید و تا جایی که شنیده شد که آن اعلی‌حضرت را گزندی رسیده و در گذشته‌اند. امیدواریم که این گزارش‌ها تُهی از حقیقت باشد. عجالتاً نگرانی ما بسیار است، زیرا گرد آوردن سپاه برای جنگ با سلطان عثمانی آسان نیست. از این گذشته چند ماه به سختی بیمار بودیم و افزون بر این‌ها پادشاه فرانسه ما را به جنگ باز داشت و در جنگ سختی که با ما کرد شکست‌های متعددی خورد و سرانجام پس از آن که تقریباً همه سپاهیانش نابود شدند، خود او زنده در بند سرداران ما گردید. اینک که به یاری خدا چنین فتحی بهر ما گردیده، چون پیوسته آرزومند سازش و آرامش در خاک مسیحیان بوده‌ایم دیگر امید فراوان داریم که کاری نمانده جز آنکه بنا بر خواسته و شور مشترک در برابر ترکان عثمانی به جنگ پردازیم. به همین دست آویز، همین پیک را باز نزد آن اعلی‌حضرت باز می‌گردانیم تا چگونگی را در باره ی رای ما به جنگ به عرض برساند. شما نیز رای خود را به دست کسانی از خودتان که شایسته باور بی رخنه هستند به آگاهی ما برسانید و هر چه زودتر دست بکار شوید بهتر است چه ما کاملاً آماده‌ایم که با نیروهای خود و سپاه آن اعلی‌حضرت به جنگ با این دشمنی که واقعاً بی شرم و حیاست بپردازیم. امید است که خدای والا به آن اعلی‌حضرت تندرستی و بهبودی عطا فرماید و همه‌ی درخواست‌های شما را برآورد.

نوشته شد در سه‌شنبه سه شهریور نهصد و چهار میلاد نجات دهنده‌ی ما مسیح در تولدو.

 

***

از بازگشت فراتر پتروس به دربار صفوی و رسیدن نامه‌ی کارل پنجم به ایران، اطلاعی در دست نیست. چنان که از نامه بر می‌آید، زمان نگارش آن به بیش از یک سال پس از درگذشت شاه اسماعیل بر می‌گردد! شاه اسماعیل در روز یک‌شنبه یازده خرداد نهصد و سه در گذشت و تاریخ نامه‌ی کارل پنجم ۲۵ اوت را نشان می‌دهد. شگفت این است که کارل پنجم تا فوریه‌ی ۱۵۲۹ هنوز از مرگ شاه اسماعیل آگاه نبوده است، زیرا در ۱۵ فوریهٔ این سال، برابر با یک‌شنبه پنج اسفند نهصد و هفت نامه‌ی دیگری به شاه اسماعیل نوشته است و این، نابسامانی ابزارهای ارتباطی میان ایران و باختر را در آن روزگار نشان می‌دهد. کارل پنجم نامه‌ی دوم را همراه یوهان بالبی از بزرگان دربار خویش به ایران فرستاد. سرگذشت این نامه نیز روشن نیست ...