همراه با صحنه های آتش سوزی زندان اوین

***

راهی به رهایی: سرود زندانی یکی از ده‌ها سرودی است که در حافظه‌ی مبارزاتی مردم ایران، و بویژه مبارزین چپ، نقشی جاودانه دارد. سرودی همراه با نوستالژی بی‌کرانه، که خطابی است مکرر به بی‌شمار زندانی استبداد این سرزمین.

زندانی، ای اوج فریاد، زندانی، ای هر دم در یاد

ای که شور و عزم آهنین‌ات، سـرداده آواز آخرین‌ات
زندانی، ای اوج فریاد، زندانی، ای هر دم در یاد

در نگه همه‌گان تو همان شیری
گرچه زجور شه‌هان تو به زنجیری
خونین، پیکار تو، – فردا، از آن تو

لاله ز خون رخ تو سرخی دارد، ژاله ز پاکی روی تو می‌بارد
بر پا که راه تو، فردا از آن تو

نقش جان بازی‌ات، همه جای اوین
نشانه ای از رزم بیژن گرد و دلیر
حماسه‌ی تاریخ پر ز فراز و نشیب
برای ما درسی دیگر دارد، نوید پیروزی در بر دارد

زندانی ای اوج فریاد، زندانی ای هر دم در یاد
ای که خلق از استقامت تو، می‌رزمد با خصم و دشمن تو
زندانی، ای اوج فریاد، زندانی، ای هر دم در یاد

توده‌ی ما به وجود تو می‌نازد
در ره خلق‌های ما همه جان بازند
از بهر استقلال
در راه آزادی

در ره آتش و خون، چو بستی پیمان
دست شکنجه‌گر، تو شده لرزان
پیچید در هر کران، نـام تو جـاودان

عقاب آزادی، آید به پرواز، ز پهنه‌ی شهر و ده می‌دهد این آواز
که رزم ما باشد رزم ترگل به آفتاب
به راه یاران باید جان نهاد، چو خسرو و بهرنگ و پاک‌نژاد
به راه یاران باید جان نهاد، چو روشنک ستار و حیدرخان