خانم چادری کناریم که با پررویی خودشو رو صندلی شیش نفره که الان هشت نفر شدیم جا داده وسط همین بلبشور تصمیم می‌گیره جوراب‌شلواری نایلونی بخره. فروشنده که تتوی کلفت ابروهاش تا شقیقه‌هاش رسیده از زیر چادر خانومه بهش می‌گه سایزته عشقم ببر. من واسه‌ی مامانم خاله‌م زن‌داداشم هم بردم همشونم از شما چاق‌ترن! خریدار بدون یه کلمه حرف زدن به پهلوی من یه سقلمه می‌زنه و فقط به خودش زحمت می‌ده قیافه‌شو کج‌وکوله کنه که نظرمو بدونه.

میخوام یه مسلسل داشته باشم