ایلکای

مینی سریال ها، پدیده جدید دنیای امروز تلویزیون هاست، پدیده ای متفاوت از دنیای کلاسیک خودشان،در سالهای گذشته، مردم عادت داده شده بودند به دنبال کردن سریال هایی با مدت زمان های طولانی، گاها تا سالها ادامه میافت و ما شاهد بزرگ و بالغ شدن بازیگران کودک و نوجوان و پیر شدن بازیگران بزرگسال سریال ها بودیم،آنقدر سریال ها در تار و پود زندگی مردم رسوخ میکرد که دیگر نام و رسم واقعی بازیگران اصلی به فراموشی سپرده میشد و ما آن بازیگران را به نام کاراکتر چندین و چند ساله شان میشناختیم، سریال ها بخاطر پخش از پلتفرم تلویزیون ها، عوامل و بازیگران خود را داشتند که گاها هیچوقت به سینما راه پیدا نمیکردند مگر برای نقش های بسیار کوتاه و سطحی.

اما در پدیده جدید و جالب مینی سریال ها، ما شاهد یک انقلاب جذاب هستیم، من مینی سریال ها را نوادگان سینما میدانم به چند دلیل عمده.

مینی سریال ها معمولا بین شش الی ۱۰ قسمت هستند و بعد از پایان، برای همیشه پرونده شان بسته میشود و فصل بعدی ندارد، و همین آن را یک گام به سینما نزدیک میکند

ورود عوامل سینمایی از جمله نویسندگان و کارگردانان و بازیگران سینما، به دنیای مینی سریال ها، یک قضیه دو سر برد هست، از این جهت که از سویی طرفداران و بینندگان که باید سالها منتظر یک کار جدید و خوب روی پرده نقره ای سینما از کارگردان محبوب یا بازیگر محبوب خود باشند، فرصتی پیدا میکنند تا در مدت زمانی به مراتب طولانی تر از یک فیلم سینمایی، اثر سلبریتی محبوب خود را ببینند و از سویی برای همان عوامل چالش خوب و جدیدی هست خود را در یک پلتفرمی غیر از سینما محک بزنند.

در سالهای اخیر کارگردان های مطرح سینما از جمله دیوید لینچ، تیم برتون،دیوید کراننبرگ به سریال سازی رو آورده اند و کارهای خوبی از انها را دیدیم که در این مقاله چند مورد از انها را معرفی میکنیم.

و دلیل مهمتری که میتوان مطرح کرد که چرا مینی سریال را نواده سینما میدانم به همین دلیل قبل باز میگردد که ورود عوامل سینمایی، باعث شده است محتوا و ساختار و فرم روایت اثر نیز سینمایی تر دیده شود و یک سر و گردن فاصله عجیبی با آثار مشابه تلویزیونی پیدا کند.

اولین سریال که چند سالی از ساخت آن میگذرد و من هنوز تحت تاثیر نوع جذاب قصه گویی آن هستم، و البته بازی بی نظیر بندیکت کامبربچ، سریال پاتریک ملروز میباشد.

 

Patrick Melrose 2018

پاتریک ملروز Patrick Melrose  مینی سریالی 5 قسمتی  در ژانر درام و کمدی سیاه است. این سریال بر اساس رمانی از ادواردسنت آبینEdward St. Aubyn ساخته شده است و بازی درخشان بندیکت کامبربچ Benedict Cumberbatch آن را به سریالی تبدیل کرده که شما را دنبال خود می‌کشاند.

این سریال را می‌توان سفر قهرمانی یک مرد در نظر گرفت. مردی که سفرش را با یک تجربه ی ناکام کننده و یک زخم عمیق روانی آغاز می‌کند، و این زخم گرداننده ی سال‌های بعدی زندگی او می‌شود و تا حدی اثر گذار و مخرب بوده است که او را تا سر حد اعمال خود ویرانگری ( استفاده بی رویه از انواع مختلف مواد مخدر، الکل و قرص) می‌کشاند. ولی نهایت سفر او آغازی دوباره می‌شود. برخاستن مرد از روی خاکسترهای زندگی گذشته و گام نهادن به سمت بازآفرینی وبازسازی زندگی و شروعی دوباره. این بار او قهرمان داستان زندگی اش است نه هیچ کس دیگری. و این بار اوست که تصمیم گیرنده و مسلط بر زندگی خویش است.این بار او یک خالق است نه یک واکنش.


Defending Jacob 2020

مینی سریال شبکه اپل تی وی پلاس، «دفاع از جیکوب»،‌ بر اساس رمانی با همین نام به قلم ویلیام لاندی ساخته شده است. از ابتدای تیتراژ و از موسیقی مرثیه‌گونه‌ آن می‌توان فهمید که سازندگان سریال چقدر به محتوا و موضوع اهمیت می‌دهند. با توجه به حضور ستاره‌های دنیای سینما و تلویزیون در لیست بازیگران، به نظر می‌رسد که با سریال باکیفیتی مواجه خواهیم بود؛ اما متاسفانه «دفاع از جیکوب» فقط در دقایق کوتاهی قدرِ حضور چنین نام‌های بزرگی را در پشت و جلوی دوربین می‌داند و آن‌طور که انتظار می‌رود، یک شاهکار نیست. این سریال همانطور که از عنوانش نیز مشخص است در ژانر حقوقی- جنایی قرار دارد. و برای طرفداران کاپیتان آمریکا شاید جالب باشد که او را در نقش یک انسان معمولی که سعی در دفاع حقوقی و قانونی از خانواده و فرزندش میباشد، ببینند.


2023 Dead Ringers

اقتباس جدید پرایم ویدیو، یعنی مینی سریال شباهت کامل زمانی بهتر عمل می‌کند که خود را از خاطرات نسخه اصلی و عالی ساخته شده در سال 1988 جدا می کند. مطمئناً، این داستان هنوز هم داستان پزشکان دوقلوی متخصص زنان و زایمان است و درجه سالمی از تهدید منجمد کننده نسخه اصلی را حفظ می کند، اما هویت منحصر به فرد و مطمئنی برای خود ایجاد می کند، آن هم بیش از آنکه وجودش را توجیه کند. سریال شباهت کامل بسیار بیشتر از یک اقتباس صرف از منبع است و از کتاب دوقلوها نوشته باری وود و جک گیزلند برای انجام کاری متفاوت الهام گرفته شده است. با سه اپیزود به کارگردانی یا کارگردانی مشترکِ شان دورکین (“مارتا مارسی می مارلن”، “آشیانه”) و یک اپیزود خیره کننده توسط کارین کوسامای بزرگ (“دعوت”)، این سریال یک اثر هنری کامل است. این حس در نیم فصل اول که ممکن است یک سریال شش ساعته بودن به جای یک فیلم دو ساعته را توجیه نکند، در نیم فصل دوم، به صورت خیره کننده ای ناپدید می شود؛ سریال همسان های مرده اثر شرورانه ای است که امسال به عنوان یکی از بهترین سریال ها در خاطرات ما خواهد ماند.

شباهت کامل یک مینی سریال تلویزیونی درام مهیج و روانشناختی آمریکایی است که توسط آلیس برچ ساخته ‏شده است. این فیلم بر اساس فیلمی به همین نام در سال 1988 که توسط دیوید کراننبرگ ساخته شده که خود ‏از رمان «دوقلوها»ی باری وود و جک گیزلند در سال 1977 اقتباس شده است. این سریال 21 آوریل 2023 در ‏Amazon Prime Video‏ پخش شد.‏

 

The Regime 2024

یک مینی سریال در ژانر طنز سیاسی و محصول سال ۲۰۲۴ آمریکا می‌باشد که توسط کمپانی HBO توزیع شده است. استیون فریرز (Stephen Frears) و جسیکا هابز (Jessica Hobbs) کارگردانی The Regime را عهده دار بودند. کارگردانان، فیلم را براساس فیلم‌نامه‌ای از ویل تریسی (Will Tracy) که تهیه کننده اجرایی آن نیز هست، ساخته و پرداخته‌اند. The Regime امتیاز میانه‌ای را از سوی مردم و منتقدان دریافت کرده و با این وجود کیت وینسلت با بازی کم‌نظیر خود مورد ستایش قرار گرفته است.

سریال رژیم (The Regime)، مجموعه‌ای سیاسی و طعنه‌آمیز جدیدی از سرویس استریم مکس است که کیت وینسلت را در قالب یک صدراعظمِ عجیب و غریب و البته پارانوئیدی نشان می‌دهد.

در عصر مدرن تلویزیون آمریکا، چیزهایی وجود دارند که به اندازه‌ی فیلمنامه‌های پر دیالوگ و در عین حال بی‌معنی و بی‌فایده، نگران‌کننده هستند؛ فیلمنامه‌هایی پر از توهین، طنزهای مسخره و مونولوگ‌های خسته‌کننده. اگر شخصیت‌ها به درستی شکل داده شوند و به تصویر کشیده شوند، حرف‌های آن‌ها می‌تواند گذشته‌ی‌شان، اتفاقات درونی‌شان، انگیزه‌هایشان و غیره را به مخاطب نشان دهد.

اما زمانی‌که شخصیت‌ها و روایت داستانی به‌شدت سطحی و مسخره باشد، حتی بازیگری‌های چشمگیر، طراحی لباس فوق‌العاده، مدل مو و گریم هم نمی‌تواند آن اثر را نجات دهد. برخی منتقدان اعتقاد دارند که این موضوع درباره سریال The Regime (رژیم) هم صدق می‌کند؛ مجموعه‌ای که به داشتنِ کیت وینسلت در مرکز داستان خود افتخار می‌کند.

سریال رژیم همان‌طور که از اسمش هم مشخص است، کاخ یک رژیم استبدادی را به تصویر می‌کشد. «یک خادم حقیرِ مردم»، عنوانی است که برای این سریال در نظر گرفته شده است. داستان این مجموعه یک برهه زمانی یک ساله را نشان می‌دهد و رژیمی مورد بحث است که در سیر نزولی و فروپاشی قرار دارد. صدراعظم الینا ورنهام پس از مدتی ترک نکردن کاخ به‌طور فزاینده‌ای پارانوئیدی و بی‌ثبات می‌شود. به همین ترتیب، به سربازی بی‌ثبات، به نام هربرت زوبک، به‌عنوان یک فرد معتمد روی می‌آورد؛ اتفاقی که تعجب همه را برانگیخته می‌کند و همه چیز را به هم می‌ریزد. با افزایش نفوذ زوبک بر صدراعظم، تلاش‌های الینا برای گسترش قدرت خود، درنهایت منجر به شکافی بزرگ بین کاخ و کشور اطراف او می‌شود.

 

Dark Matter 2024

همواره سفر در زمان، دنیاهای موازی و این قبیل چیزها مورد توجه نویسندگانی بوده است که دوست داشتند سینما را با علمی تخیلی ترکیب کنند.

اما اشتباه روایت داستان همواره از جایی بوده است که این نوع فیلم و سریال‌ها بیشتر از اینکه دراماتیک باشند، علمی بودند و این به فرم سینما و مهم‌تر از آن به فرم هنر صدمه می‌زد. اما سریال Dark Matter در دام این اشتباه فاحش نیافتاده و داستان خود را از بُعد دراماتیک پیش برده است. از همین رو سریال Dark Matter قطعا اثری با ارزش و تماشایی است که در درون روایت درام و هیجان‌انگیز خود، مسائل علمی و حتی فلسفی جالب توجهی دارد.
دو تا از بازیگزان مطرح سینمایی رو که خودم بسیار شیفته کارهای سینماییشون هستم رو در این سریال میبینیم، جنیفر کانلی و جوئل اجرتون!
جنیفر کانلی بازیگر بسیار کار کشته‌ای است و تجربه چندین ساله در سینما باعث شده تا ما بازهم با بازی بسیار خوب او طرف شویم.

سریال ماده تاریک داستان فیزیکدانی را روایت می کند که زندگی راحت او توسط نیروهای خارج از کنترل مختل می شود. جیسون دسن پروفسوری است که در صلح با خانواده اش زندگی می کند اما تغییراتی ناگهانی، دنیای او را به آشوب می کشاند. جیسونِ دیگری، تقریباً مشابه و در عین حال دارای تفاوت های نگران کننده، جای او را گرفته و جیسون باید برای پس گرفتن آنچه دزدیده شده مبارزه کند. این فرض جذاب از ذهن خلاق بلیک کراچ می آید که کتاب پرفروش او برای این عنوان الهام بخش بوده است. جیسون که مانند آلیس وارد سوراخ خرگوش شده و پا به دنیایی عجیب گذاشته، متوجه می شود که واقعیت در حال تبدیل شدن به اشکال جدید عجیب و غریب در یک چندجهانیِ نگران کننده فرو می رود. جیسون در مواجهه با بازتاب های پیچیده خود و احتمالات بی پایانی که می توانست وجود داشته باشد، ناامیدانه به دنبال خانه اش می گردد. این یک سفر تامل برانگیز است که کاملا برای کسانی که از پازل های مغزی لذت می برند ساخته شده است. سریال دارک متر با لایه هایی از معنا در خط داستانی خود، بینشی از سرنوشت و مسیرهای دوشاخه ی زندگی ارائه می دهد. نقش آفرینی های ظریف و در عین حال تاثیرگذار ما را راهنمایی می کنند، در حالی که تصاویر بصری مفاهیم پیچیده را به دنیاهای جدید و زنده ترجمه می کنند. در حال حاضر تنها یک سوال باقی می ماند، آیا جیسون راه خود را پیدا خواهد کرد؟ و برای او چه حقایق عمیق تری ممکن است در این راه آشکار شود؟

 

در انتهای شب ۱۴۰۳

و برای آخرین نقد به سراغ یک مینی سریال ایرانی میرویم که نقل امروزهای فضای مجازی هست، سریال در انتهای شب با کارگردانی آیدا پناهنده و بازی درخشان بازیگران، پارسا پیروزفر، هدی زین العابدین و رضا داوودنژاد که سالها خود او را در سینما به عنوان فیلمساز میشناختیم و حالا چند وقتی است که بازیگری او را هم شاهدیم.

آیدا پناهنده کارگردان سریال در انتهای شب را با فیلم‌های شاخصی همچون ناهید، اسرافیل و تی تی می‌شناسیم. با یک نگاه کلی به کارنامه او تا به امروز، می‌توان به یک سری مولفه‌های ثابت در آثارش پی‌ برد که در سریال در انتهای شب نیز همچنان این مولفه‌ها را دنبال می‌کند. شاید یکی از مهمترین دغدغه‌های پناهنده در آثارش، تقابل سنت و مدرنیته به ویژه در شهر‌های کوچک و به شکل ویژه‌تر در بین نسل‌های مختلف است.

غالبا در این تقابل، کاراکتر محوری زنی هم حضور دارد که جلوتر از جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند فکر کرده و در حالی که خودش قربانی این نگاه سنتی و بعضا مردسالارانه است، سعی می‌کند تا با آن مقابله کند. همچنین این کاراکتر‌های زن معمولا ازدواج‌های ناموفقی دارند که یا به دلیل اجبار خانواده بوده است و یا عدم شناخت کافی از همسرانشان و نداشتن بلوغ مورد نیاز آن ازدواج. پس از آن هم که متوجه آسیب‌زا بودن این ازدواج می‌شوند و می‌خواهند این رابطه را ترک کنند، با مسائل جدیدی مثل گرفتن حق حضانت فرزند و نگاه سنگین خانواده و اطرافیان به خود اتفاق طلاق مواجه می‌شوند.

در پایان و در جمع بندی لازم به ذکر این نکته هست که هدف از معرفی این مینی سریال ها، شاهکار یا بی عیب و نقص معرفی کردن آن ها نیست، بلکه با توجه به سلیقه هر بیننده امکان دارد بعضی از آن ها مهیج و بعضی خسته کننده و حوصله سر بر باشند، بیشتر هدف من از معرفی این چند نمونه، این موضوع بود که مطرح کنم مینی سریال ها، همان جاده ای هستند که سینما را به تلویزیون پیوند داده و باعث آشتی این دو پلتفرم شده است.