نگاهی از درون ایران

 

عبدالله ناصری

اثر انقلاب پایدار “زن، زندگی، آزادی” که تاریخ سیاسی- اجتماعی معاصر ایران را ورق زده و در شکل و محتوا تصاویر و مفاهیم جدیدی را آفریده ، به رغم تفسیرها و تأویل های متفاوت از آن، پدیده ای ملی و جهانی شد. از این پس، توصیف و تشبیه این انقلاب به اغتشاش بیگانگان، شورش زودگذر، اعتراض مهار شده، کنش غربی و ضد انقلاب، سرمایه گذاری عرب و یهود، هیاهوی زودگذر، حسادت مخالفان اسلام یا تشیع، مخالفت با پیشرفت ایران اسلامی، توطئه اپوزیسیون نانجیب و … بیهوده و نادانی مطلق است. گزاف نیست اگر بگوییم انقلاب ۱۴۰۱ با توجه به مختصات منحصرش، در یک قرن گذشته بی بدیل و بدون شبیه است. مختصاتی چون: 

۱- “غافل کنندگی” حکومت، پدیدهٔ مهم این انقلاب بود. در جنبشهای گذشته چون حکومت با یک مهندسی خاص، فضاحتی را قبلا تدارک دیده بود لذا آمادگی برخورد با هر اعتراضی را داشت. مثلا چون کودتای انتخاباتی ۸۸ را تدارک دیده بود و حتی احکام جلب بعضی از فعالان ستاد موسوی را قبل از روز رأی گیری صادر کرده بود با شروع جنبش سبز نسبتا مسلط شد. در آبان ۹۸ تصمیم نابخردانهٔ سران قوا و رأس آن ها برای افزایش شدید قیمت بنزین نیز آمادگی مقابله با هر اعتراضی را تا حدود زیادی ایجاد کرده بود. هسته اصلی حکومت فقهی تصور نمی کرد قتل دختر جوان کرد به بهانه بدحجابی ای که بعدا بستهٔ‌ فقیه حاکم حتی آن حجاب را بی مسئله دانست، به یک انقلاب فراگیر ملی با حمایت جهانی منجر شود.

۲- با هر تحلیلی، حکومت فقهی ایران گمان نمی کرد بزرگترین جنبش انقلابی علیه خودش، زنانه شروع شود و زنان توان همراه سازی مردان را نیز داشته باشند. حتما برای حکومتی که زن را جنس دوم و پرده نشین دانسته و از آغاز او را تحقیر کرده، گردش یک انقلاب فراگیر توسط زنان تحمل ناپذیر است. “زن وارگی” انقلاب کنونی به خوبی فقه و فقیه حکومت را که اسلام مردمحور را یدک می‌کشد و مناسک پوچی مثل “حجاب شرعی” را به کمک محتسبان هرز، جبارانه ترویج می کند هدف قرار داد و باعث شد تعدادی از “نوفقیهان”،مدارس جدید خود را باز گشوده و به قول معروف “تختی وار” زیر خم فقیه حکومت را گرفته و ضربه بزنند. این مدارس، که رو به گسترش است امید به "اسلام معیار” را افزون کرده است.

۳- تولید، اثبات و تثبیت گفتمان “انقلاب خشونت پرهیز” از زیبایی های بدیع این انقلاب است. لایه پیر نسل انقلاب ۵۷ هنوز باور دارد هر انقلابی الزاما خشونت‌بار است و نمی توان انقلابی را با هدف تبدیل حکومت و حاکم و در عین حال مسالمت‌آمیز شکل داد. درست است که در این انقلاب خونها ریخته و گلوها بریده شده ولی همه حکومتی و با اراده حاکم بوده، انقلابیون دست به خشونتی جز برای دفاع از خود نزدند.

۴- انفعال و یا بریده گی یاران قدیم فقیه حاکم که ریشه در پاکی و اصالت انقلاب و نیز همراهی بعضی از خویشان خانواده حکومت با آن را دارد، ضمن امیدبخشی به مردم، رهبران مخالف انقلاب را عصبانی و احیانا ناامید کرده است. این روند موجب شده تا فقیه حاکم، فرماندهان افراطی‌تر را  برای سرکوب انقلابی های جوان به کار گرفته و کماکان به اعدام و حبس درازمدت دل خوش کند. خبرگان سیاسی به این رسیده‌اند که این انفعال و ریزش بیشتر خواهد شد. دیگر اعزام “سفیر احوالپرس” به همراه انگشتر اهدایی فقیه بزرگ هم کارساز نیست.  نگارنده قادر است در زمان بیش از ده نفر از دوستان دیروز فقیه حکومت را نام ببرد که انگشتر را گرفته‌اند و کاری نکرده اند.

۵- بی ارزش کردن تقدس های جاهلانهٔ ناشی از “جهل مقدس” از دستاوردهای ممتاز این انقلاب است. نگارنده باور دارد در سی و چند سالهٔ حکومت فقیه فعلی، در امر “قدیس سازی”، بعد از بنیانگذار فقید و علی خامنه‌ای هزینه و تلاشی بیشتر از هزینه تقدس قاسم سلیمانی ندیده است. همزمانی ترور (البته محکوم) او با سقوط حکومتی طیارهٔ اوکراینی بخشی از رؤیای حکومت را آشفته کرد، ولی آن چه در سومین سال حادثه، آشفتگی را بیشتر کرد، جهت گیری انقلابیون در افشای این جهل مقدس بود که موفق شد. به هیچ وجه بنرسوزی و امثال آن مقبول نیست، اما پیشتر هم نوشتم در مقابل سرکوب وحشیانهٔ فقیهانهٔ حکومت انتظار رفتار آرام از سوی انقلابیون عبث است. 

۶- احکام وحشیانهٔ اعدام برای معترضان، که به استناد فقه سنتی-حکومتی شتابان اجرا می‌شود اعتراض‌ها را خاموش نخواهد کرد، بلکه فراگیری و استمرار را در دیالکتیک "انقلاب و سرکوب” تقویت خواهد کرد. فقه شیعه که تا انقلاب ۵۷ ماهیت غیر سیاسی و غیر ایدئولوژیک داشت از سوی جمهوری اسلامی به ابزاری برای توجیه بقای نظام و دولت تبدیل شد. دکترین افضلیت نظام سیاسی بر عبادات و جان انسان توسط آیت الله خمینی که در اعدامهای تابستان ۶۷ به روشنی نمایان شد و در ادامه با سلسله قتلهای خاموش دگراندیشان تداوم یافت و اینک با اعدام معترضان انقلابی توجیه دینی شده، فقه حکومت را کاملا وحشی کرد. با صراحت می توان اعلام کرد انقلاب “زن، زندگی، آزادی”، فقه(شیعی) حکومت را عریان و توحش آن را روشن کرد. اگر فقه مستند حکومت فعلی را وحشی می نامم نه بدان معناست که “فقه سنتی شیعه” در تاریخ اسلام و به رغم غیر عصرانی بودنش اینگونه بوده، بلکه این توحش فقهی خاص حکومت دینی است که اساسا بدعتی در جوامع مسلمان است. در نهایت باید قبول کرد همچنان که به نظر می رسد حکومت و سر آن ارادهٔ پذیرش انقلاب فعلی را ندارد، انقلابیون ایرانی هم قصد سکوت و سکون و خاموشی ندارند حتی اگر احکام حکومت برای نسل جوان انقلابی وحشی‌تر شود.