... بعد امپراطريس باز دست ما را گرفته برد پايين، قدري نشستيم، گشتيم، بعد رفتيم به اطاق درازي كه بوفه چيده بودند، يعني روي ميز اسباب خوراكي زيادي مي چينند. با شراب و غيره. اين همه مهمان از زن و مرد يكدفعه ريختند سر ميز، يك بگير بگير بقال بازي غريبي درآوردند، ميز را بالمره تالان [تاراج] كردند، خوردند، ما هم قدري چيالك و غيره خورديم. حشرات غريبي بود [ند].

روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه در سفر اول فرنگستان. ص ۱۰۱