چنین گفت
تازه ترین چنین گفت های Jahanshah
کار جر وا جر دهان تمام شد. ۶ ساعت روی آن سنگ غسالخانه. حالم داشت از همهچیز بهم میخورد. دکتر «آنتونیو» که میخواهد «تونی» صدایش کنند، داشت روکش موقت را تراش میداد. هی قد و قواره دندان را میگرفت و هی تراش میداد. گفتم که بیحسی رفته و دندان عصبکشی شده یعنی درد. گفت باید تحمل کنی تا قالب درست دربیاید. آمد فشار بدهد، ناخودآگاه از درد با مشت زدم روی زانوی بدبخت. شوکه شد! ۵ ثانیه سکوت کرد ولی کم نیاورد. باز فشار داد. یک قطره اشک گوشه چشم راستم نشست.
Jahanshah | ۸ روز قبل
۰ ۶۹
خانم چادری کناریم که با پررویی خودشو رو صندلی شیش نفره که الان هشت نفر شدیم جا داده وسط همین بلبشور تصمیم میگیره جورابشلواری نایلونی بخره. فروشنده که تتوی کلفت ابروهاش تا شقیقههاش رسیده از زیر چادر خانومه بهش میگه سایزته عشقم ببر. من واسهی مامانم خالهم زنداداشم هم بردم همشونم از شما چاقترن! خریدار بدون یه کلمه حرف زدن به پهلوی من یه سقلمه میزنه و فقط به خودش زحمت میده قیافهشو کجوکوله کنه که نظرمو بدونه.
Jahanshah | ۱۷ روز قبل
۰ ۱۰۱
کسی که رأی میدهد، حقِ گفتنش را به دیگری محوّل میکند. هر رأی دادن، در هر صورتی، دست برداشتن از گفتن است. رأی دادن به این معناست که «من میگویم دیگری بهجای من بگوید». رأی میدهم، من دیگر از حیوانی سیاسی بودن خسته شدهام. دیگر نمیخواهم «بگویم». پس تو بگو، تا من دربارهی حرف تو تنها شَستم را بالا بگیرم، یا پایین بیاورمش. من دیگر نای گفتن ندارم.
Jahanshah | ۱۸ روز قبل
۰ ۶۴
لیبرال دموکراسی: دیپلمات ارشد تازه اتحادیه اروپا؛ خبری ناگوار برای تهران و مسکو
bzahedi | ۱۳ ساعت قبل
۰ ۲۴
دسته: تعیین نشده
دروغهای اصلاحطلبان برای کسب رای به نفع خامنهای؛ پزشکیان-جلیلی، جدال دو مترسک
Viroon | ۱۶ ساعت قبل
۱ ۴۹
دسته: تعیین نشده
نظرات