آصف بیات:
در حالی که بمبارانهای اسرائیل پایتخت ایران را به لرزه درآورده و صدها غیرنظامی را به کام مرگ کشانده است، مردم تهران از خود همدلی، استقامت و عزمی راسخ و بیهیاهو برای ادامهی زندگی نشان دادهاند.[۱]
«همه باید فوری تهران را تخلیه کنند!» دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در ۱۶ ژوئن ۲۰۲۵ این پیام را منتشر کرد؛ به همین سادگی – با پنج کلمهی صریح و بیپرده. برای ما تهرانیها، این پیام به خاطر لحن سرد و بیتفاوتش تکاندهنده بود. این پیام پس از چند روز بمباران بیوقفهی اسرائیل در تهران و شهرهای دیگر منتشر شد، که ظاهراً با هدف از بین بردن تواناییهای هستهای ایران صورت میگرفت؛ آن هم در حالی که رافائل گروسی، رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) و تولسی گبرد، مدیر اطلاعات ملی خودِ ترامپ، تأیید کرده بودند که «هیچ مدرکی» دال بر ساخت بمب هستهای توسط ایران وجود ندارد.
گردوغبارها که فرو بنشیند، ایرانیان بیتردید درایت پشت جاهطلبیهای هستهای و لفاظیهای «ضد امپریالیستی» حاکمیت را زیر سؤال خواهند برد؛ بهویژه با نظر به هزینههای سرسامآوری که این سیاستها بر مردم و منابع کشور تحمیل کرده است. اما در حال حاضر، خشمِ عمیقتر ناشی از مصونیتی است که سخنان ترامپ به ماشین جنگی اسرائیل داد تا بی هیچ محدودیتی حاکمیت ایران را نقض کند، غیرنظامیان را قربانی سازد و زیرساختهای کشور را از بین ببرد.
دوستی در تهران پرسید: «فوری تخلیه کنیم؟ کجا برویم؟ آنها اصلاً میدانند تهران کجاست؟ تا حالا در خیابانها یا بازار بزرگش قدم زدهاند تا زندگی پرجنبوجوش آن را حس کنند؟» تهران فقط یک نقطه روی نقشه نیست. تهران خانههاست، بیمارستانها و ادارههاست، مدرسهها و بازارهاست، تهران عروسیها و عزاداریهاست. تهران شهری با جمعیتی حدود ده میلیون نفر است که با تعامل، انرژی و ضربآهنگِ زندگی میتپد. کافیست سوار مترو شوید، در هر ایستگاهی پیاده شوید با نشانههایی از مردمی روبرو میشوید که میخواهند زندگی کنند؛ تکهای چمن که خانوادهها در آن پیکنیک میکنند، کافههایی که پر از زنان و مردان جوان پرشور است، کودکان پابرهنهای که با توپی پلاستیکی شادمانه بازی میکنند، یا محلهی قدیمی من، اختیاریه، جایی که مردان بازنشسته روی نیمکتهای پارک دور هم جمع میشوند و روزنامه میخوانند.
تهران نشانههای خستگی دههها تلاش در راه ساختنِ خود و رسیدن به جایگاه امروزش را بر تنش دارد. این شهر که روزگاری در اواخر قرن هجده، ناحیهای کوچک در سایهسار رشتهکوه دلانگیز البرز بود، اکنون به کلانشهری پهناور بدل شده است که خیابانهایش با بیش از چهار میلیون خودرو اشباع شده و آلودگی هوایش آن را از نظر کیفیتِ زندگی همتراز داکار یا کراچی میکند. در عین حال، تهران شهری معمولی نیست؛ شهری است سرشار از سیاستهای خارقالعاده و روحیهی مقاومت که در کشمکش دائمی میان سنتی ریشهدار و مدرنیتهای لگامگسیخته شکل گرفته است.
برو به آدرس
نظرات