در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، جهان شاهد یکی از مخربترین حملات تروریستی به اسرائیل بود. حماس، با یک حمله گسترده و مرگبار، نه تنها صلح منطقه را تهدید کرد، بلکه جامعه بینالمللی را به شوک فرو برد. این حمله، که توسط بسیاری به عنوان یک "وحشیگری بیسابقه" توصیف شد، همگان را به فکر واداشت که چگونه چنین عملیاتی میتواند بدون اطلاع اسرائیل انجام شود؟ به خصوص در شرایطی که اسرائیل طی سال گذشته در نابودی رهبران حماس، حزبالله، و حتی فرماندهان جمهوری اسلامی، نقشی حیاتی و موثر ایفا کرده است.
رخنه اطلاعاتی اسرائیل و سوالی بزرگ
نمیتوان نادیده گرفت که اسرائیل، به عنوان یکی از پیشرفتهترین دولتها از نظر اطلاعاتی و امنیتی، توانسته است به طور مستقیم به هستههای فرماندهی گروههای تروریستی حماس و حزبالله نفوذ کند. در جریان ترور اسمائیل هنیه رهبر حماس، حسن نصرالله رهبر حزب الله و دیگر فرماندهان عالیرتبه حماس و جمهوری اسلامی، مشخص شد که شبکه های به اصطلاح پیچیده این سازمانها برای اسرائیل چندان هم پیچیده نبوده، و با انفجار پیجرهای اعضای حزبالله ثابت کرد که به تمامی ارکان حکومتی جمهوری اسلامی و همپیمانان منطقهایاش نفوذ کرده است.
با این پیشزمینه، سوالی جدی مطرح میشود: چطور ممکن است که اسرائیل از حمله ۷ اکتبر بیخبر بوده باشد؟ اگر چنین رخنه گستردهای در شبکههای این گروهها وجود دارد، چطور این حمله وسیع و پیچیده از دید اسرائیل پنهان مانده است؟ اینجا دو فرضیه مطرح می شود:
یک طرح حسابشده: اجازه به حماس برای حمله
فرضیه اول اینکه احتمالاً اسرائیل از این حمله خبر داشته، اما به عمد اقدامی برای جلوگیری از آن نکرده است، تا بتواند از حمله حماس استفاده کرده بهانهای برای تصرف مناطق استراتژیک شمال غزه و جنوب لبنان در دست داشته باشد. البته این مناطق همواره به عنوان خطرات بالقوه برای امنیت اسرائیل شناخته شدهاند. در صورت تصرف این مناطق، اسرائیل میتواند برای همیشه از تهدیدات نظامی گروههای تروریستی حماس و حزبالله در امان بماند و کشوری امن و به دور از جنگ را برای شهروندان خود بسازد. .
معاملهای در سایه: جمهوری اسلامی، حزبالله و بازی بزرگ
از سوی دیگر، مسئله مهمتری نیز مطرح میشود: نقش جمهوری اسلامی در این تحولات چیست؟
فرضیه دوم اینکه جمهوری اسلامی حماس و حزبالله را با آمریکا و اسرائیل معامله کرده باشد تا بتواند دوام حکومت خود را در ایران تضمین کند. این فرضیه نشان میدهد که پشت پرده، توافقهایی میان جمهوری اسلامی و قدرتهای جهانی در جریان است. جمهوری اسلامی در ازای بقای خود، ممکن است حاضر شده باشد تا نفوذ و کنترل خود بر حزبالله و حماس را واگذار کند.
با وجود تمامی این تحولات، آینده جمهوری اسلامی در هالهای از ابهام قرار دارد. این روزها مثل همیشه جمهوری اسلامی با بحرانهای داخلی و بینالمللی زیادی روبروست که ممکن است در نهایت به سقوط آن منجر شود. از یک سو، نارضایتی عمومی و اعتراضات داخلی در ایران رو به افزایش است و از سوی دیگر، فشارهای بینالمللی بر تهران برای تغییر رفتارهای منطقهای و بینالمللیاش روز به روز بیشتر میشود. پس این فرضیه مطرح میشود که برای کم کردن فشارهای بین المللی تن به معامله بر سر گروههای نیابتی اش در قبال بقای خود داده باشد.
نظرات