پدر پدران
بیستویک شعر برای پدرم
سیزده.
به نام پدر
مجید نفیسی
بامداد که باد میخوابد
به ایوان میروم و با سرانگشت
بر پوستِ گردگرفتهی نرده مینویسم:
"پدر! پدرِ خاک!"*
بادِ آخرِ پائیز
سراسرِ شب در راه بوده
تا از قلههای برفپوش
و شنزارهای سوزان بگذرد
و با خود مشتی خاک
به هدیه آورد.
آیا در این خاک
از پدر نشانی هست
که پارسال چنین روزی
به خاک بازگشت؟
بیستوششم نوامبر دوهزاروهشت
* نام پدرم "ابوتراب" بود که بمعنای "پدر خاک" است.
اشعار
۱- شمشیر در حوضخانه، ۲- در تمسکال چال، ۳- گوشبندهای سرخ، ۴- سه هدیه، ۵- فراموشی، ۶- آن سبیلِ هیتلری، ۷- بادهی باغبادران، ۸- شب، ۹- دیدار ماه، ۱۰- راز، ۱۱- گلسرخی برای پدرم، ۱۲- مرغ جان پدر، ۱۳- به نام پدر، ۱۴- فانوس خیال، ۱۵- قرآن خانوادگی، ۱۶- دیدار خمینی، ۱۷- مرگ در دريا، ۱۸- زخم معده، ۱۹- کلاه در باد، ۲۰- زبانهای پدرم، ۲۱- سرو ابرکوه
The Father of Fathers
Twenty-One Poems for My Father
Thirteen.
In the Name of Father
By Majid Naficy
In the morning when the wind sleeps
I go to the balcony
And with the tip of my finger
write on the dusty skin of the railing:
“Father! Father of the earth!”*
The wind at the end of autumn
Has been traveling all night
Passing snow-capped summits
And burning sandy deserts
To bring a handful of earth
As a souvenir.
In this dust
Is there a sign of Father
Who returned to earth
On this same day
Last year?
November 26, 2008
* The name of my father was Abutorab which means “father of the earth or soil.”
Poems
1: Sword at the Ablution Pool, 2: In Temescal Canyon, 3: Red earmuffs, 4: Three Gifts, 5: Forgetfulness, 6: That Hitler Moustache, 7: Baghbaderan Wine, 8: The Night, 9: Visiting the Moon, 10: Secret, 11: A Red Rose for My Father, 12: The Soul Bird of Father, 13: In the Name of Father, 14: Magic Lantern, 15: The Family Koran, 16: Khomeini's Visit, 17: Death in the Sea, 18: Stomach Ulcer, 19: Hat in the Wind, 20: Languages of My Father, 21: The Cypress of Abarkuh
از ممد:
بسیار زیبا مجید جان. از خوندن شعرهایت لذت میبرم و می اموزم. خسته نباشی.
قربونت