رژۀ نوکران در کریدورهای واشنگتن و چپ های از اینجا مانده از آنجا رانده!
آذر ماجدی
متاسفانه پیش بینی درست از آب درآمد. اکنون یک هفته است اسرائیل بر سر ایران بمب می ریزد. صدها نفر کشته و هزاران نفر مجروح شده اند. باز همانگونه که پیش بینی می شد، بحث رژیم چنج بطور باز و آشکار در رسانه های بستر اصلی و از زبان دولتمران ناتو مطرح می شود. گروه جی 7 در اجلاس اخیر از حمله اسرائیل به ایران حمایت کرد، کشتار اسرائیل را در ایران تحت ورد "اسرائیل حق دفاع از خود دارد" تائید نمود و در جنگ دارند با آن همکاری می کنند.
همراه با بمب هایی که بر سر مردم می ریزد، جنازه هایی که به گوشه و کنار پرتاب می شوند، خانه هایی که ویران و به تله ای از خاک بدل می شوند، گروه کُر رژیم چنج به تحرک افتاده اند. یکی با اتکاء به پدر کودتا چی، از اینکه رهبر ایران است و از او خواسته اند، منجمله از درون رژیم تا رهبری را بعهده بگیرد، سخن می گوید. (به سپاه پاسداران اشاره دارد.) چند سال است همان تبلیغات پوچی که سازمان سیا بدستش داده را تکرار می کند. یک نوکر بی اراده و بی استعداد. باید دستشان خیلی تنگ باشد که روی این آدم برای رهبری رژیم چنجش شان حساب می کنند، البته رهبری ظاهری، وگرنه نقشه ها در اتاق های تصمیم گیری ناتو و سازمان سیا و موساد و ام آی 6 ریخته و چیده می شود.
رضا پهلوی خود شخصا هیچ شانسی در ایران ندارد، مگر آنکه رژیم چنج آمریکایی او را تحمیل کند. در این دو سال جنگ ونسل کشی و غارت و قتل عام ماسک های بسیاری دریده شد. تمام اعتبار تمدن غرب و حقوق بشر و دموکراسی فرو ریخت. افشای ماهیت ناسیونالیسم برای مردم ایران یکی از این ماسک های دریده شده است. کوشیده می شود ناسیونالیسم را بعنوان "وطن پرستی" معرفی کنند و بسیاری نیز اینگونه می اندیشند. انسانی که به وطنش، به زبان و فرهنگ و قوم و ملتش عشق می ورزد. اما اکنون وقتی مردم بچشم خود می بینند که "وطن پرست" دارد به اسرائیل و آمریکا التماس می کند تا به ایران حمله کنند و تا نابودی این رژیم حمله را متوقف نکنند، می بیند که مامورانشان به تظاهرات های مخالف جنگ در خارج کشور حمله می کنند، چه احساسی به او دست می دهد. این "وطن پرست" خود و خانواده اش هزاران کیلومتر از بمب و موشک فاصله دارند. با میلیارد دلاری که دزدیده اند و برده اند در حال رفت و آمد به کازینو و جشن و سرور اند. ناسیونالیسم از هر نوعش دارد کاملا نزد مردم بی آبرو می شود.
مهره دیگری که مستاصلانه دارد می کوشد به بازی گرفته شود عبدالله مهتدی ناسیونالیست فاشیست کرد است. در چند سال اخیر مهتدی تلاش بسیاری برای جدی گرفته شدن از طرف آمریکا بخرج داده است. می کوشد فوائد خود را به آمریکا و اسرائیل به اثبات برساند. مهتدی یک کمونیست سابق است که با پایان جنگ سرد و با حمله آمریکا و ناتو به عراق که به قدرتگیری ناسیونالیسم کرد در عراق انجامید، فیلش یاد هندوستان کرد؛ معلق زد، کمونیسم و چپ را کنار گذاشت و با افتخار به خدمت آمریکا و اسرائیل و غرب درآمد.
اپورتونیسم ناسیونالیستی عبدالله مهتدی از آنروز بدون توقف هر نوع مرز شرم و انسانیت را زیر پا گذاشته است. در کریدور واشنگتن ژست مام جلال(جلال طالبانی) پدر معنویش را بخود گرفته است. نام کومه له یک اسم خوش آهنگ رادیکال و چپ را دزدیده و یک سازمان مافیایی تحت آن تشکیل داده است. ناسیونالیسم کرد ایرانی حاضر نیست بپذیرد که جامعه کردستان از دوران فئودالی عبور کرده است. عمق آرمان های چپ در جامعه را ندیده می گیرد. ناسیونالیسم یک گرایش قوی در کردستان نیست.
در خاورمیانه جدید مساله کرد جایگاه جدیدی یافته و این جایگاه در حال تحول است. ناسیونالیسم کرد همچون نوکر حلقه بگوش آمریکا و اسرائیل در صحنه اینور و آنور می شود. شیوه برخورد ناسیونالیسم کرد طی این بیست ماه اخیر در قبال مساله فلسطین و نسل کشی اسرائیل بسیار خصلت نما بوده است. برای ما مارکسیست ها این شیوه برخورد کاملا قابل پیش بینی بود. در برخورد این ناسیونالیست های قومپرست به نسل کشی اسرائیل در فلسطین طنز تلخی وجود دارد: اینها که هر روز از ستم بر مردم کرد می نالند و اشک تمساح می ریزند، اینهایی که از ستم ملی می نالند و روضه می خوانند، در برابر ستم ملی اسرائیل بر فلسطینی ها، نظام آپارتاید، سرکوب دائم و نسل کشی پس از نسل کشی، از ستمگر، از اسرائیل دفاع می کنند. طنز زمانی دلخراش تر می شود که می بینیم سمبل های ملی – فرهنگی کرد و فلسطینی تا چه میزان بیکدیگر شبیه است: کفیه و جامانه را با هم مقایسه کنید! موزیک و رقص ملی شان را نگاه کنید.
ناسیونالیسم برای رفع ستم ملی یا دفاع از مردم یک خطه معین نیست، چماقی است برای سرکوب و ابزاری است برای حفظ خرافه و حماقت. دکان است. نان دانی است. یک ایدئولوژی در خدمت بورژوازی از هر رنگ و نسبی برای سرکوب مردم. ناسیونالیسم کرد در عراق به بهترین شکلی این خصلت را به نمایش گذاشته است، در سوریه نقش شان را در رکاب آمریکا دیده ایم و ناسیونالسم کرد ایرانی نیز مدتی است دفتری در واشنگتن زده و مداوما وفاداری و نوکریش را به آمریکا یادآور می شود. اینها ستمکشی ملی مردم کرد را دستمایه مال و منال و قدرت خود کرده اند. این دقیقا معنای ناسیونالیسم است. از این نظر ناسیونالیسم عظمت طلب و قومپرست هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند.
در این میان عده ای هنرپیشه هم در صحنه اند که قرار است دکور رژیم چنج را درست کنند. طی این سالها، بخصوص سه سال اخیر جوایز بسیاری به فعالین ملی – اسلامی اصلاح طلب سابق و نیروهای دست راستی رژیم سابقی اهدا شده است و عکس شان بر روی مجلات مد و هنر و سیاست غربی چاپ شده است. از جایزه نوبل تا حقوق بشر، از اسکار تا فستیوال کان و برلین و ونیز و قس علیهذا. نقش زنان در این میان برجسته تر است، نه بخاطر اینکه آمریکا و ناتو از نظر فرهنگی پیشرو تراند، خیر. از اینرو که این الان مد است. جوک اینجاست در جامعه ای که آرمان های چپ این چنین عمیق است میخواهند با گوگوش، مسیح علینژاد، یاسمن پهلوی، گلشیفته، شیرین عبادی و نرگس محمدی قدرت بگیرند.
مجاهدین جریان باند سیاهی دیگری است که در کریدورهای قدرت پرسه می زند و با دادن رشوه دارد می کوشد برای خود سهمی در قدرت جدید بخرد. ماهیت باند سیاهی این جریان آشکارتر از آنست که نیاز به صحبت بیشتری داشته باشد.
نیروی دیگری در این صحنه وجود دارد که می کوشد دوان دوان به این صف بپیوندد. یک حزبی که بیشتر بنظر می رسد از اینجا مانده و از آنجا رانده است. این حزب موسوم به کمونیست کارگری است. (می گویم موسوم برای اینکه هیچ ربطی به حزب اصلی کمونیست کارگری و آرمان ها، اهداف و برنامۀ آن حزب ندارد.) کارش شده لفاظی های رژیم چنجی را در کلمات چپ بپیچاند. رهبریش در این کار ید طولایی دارد. اما شرم آور است که تحت نام آزادی و انقلاب دارد رژیم چنج را تبلیغ می کند. از مردم میخواهد که زیر بمب به خیابان بیایند و فقط جمهوری اسلامی را محکوم کنند و و از آن بخواهند که نجنگد. این رنگ و بوی انقلابی زدن به رژیم چنج آمریکایی است. این دارد به مردم می گوید جانشان را بخطر بیاندازند و به خیابان بیایند برای اینکه اسرائیل و آمریکا جنگ را ببرند.
اینها نیروهای سناریوی سیاه اند. اینها در ویرانی و کشتاری که بر ایران تحمیل می شود شریک خواهند بود. دردناک است که دنیا به جایی رسیده است که این جریانات ارتجاعی می توانند این چنین صریح و روشن برای بمباران و کشتار مردم تبلیغ کنند. اما خاصیت آن اینست که مردم دشمنان خود را خواهند شناخت. ماهیت اینها آشکار شده است.
باید کوشید با سازماندهی یک جنبش انقلابی بین المللی این جنگ را متوقف کنیم. باید بکوشیم امید را در میان مردم حفظ کنیم. با تشکیل کمیته های همبستگی و همیاری در سطح جامعه در مدرسه و دانشگاه، محله و محل کار. سازمانیابی مردم برای حفظ خود و کمک به یکدیگر مهمترین سلاح در برابر تسلیم به مرگ و استیصال است.
بامید یک دنیای بهتر. دنیایی آزاد و برابر و مرفه برای همه.
19 ژوئن 2025
نظرات