خیلی‌ حوصله‌ی نوشتن ـــ آنهم به فارسی‌ را ندارم، تا چند ساعتِ دیگر نیز عازمِ رم بوده تا در مراسمِ خداحافظی با پاپ فرانسیس شرکت کنم. اما دلم نیامد مرثیه‌ای به یادش ـــ آنهم به فارسی‌ ننویسم، هر چند ایرانیها چندان از این خبر حسی خاص دریافت نمیکنند ولی‌ وظیفه‌ی من چیزِ دیگریست. شاید عده‌ای یادشان باشد که همین جا از پاپ نگاشته و از وجودش اظهار خوشی کردم. چه زود می‌گذرد این روزها...

در سکوتی ژرف، ناقوس‌ها گریستند،
کلیسای قدیمی در ماتم، شمعی خاموش گشت.
پاپ فرانسیس، پدر روحانی، سفیر مهر و بخشش،
دل‌ها را آرام می‌کرد با نگاهی از جنسِ نور.
اکنون به خوابِ ابدی فرو رفته است،
و واتیکان، شهری کوچک اما سنگین از اندوه،
در سایه‌ی صلیبی خم شده، نجوا می‌کند:
«در ملکوت، جایگاهت ابدی باد، ای شبانِ مهربان.»

در اشکِ فرشتگان، رازهایی نهفته است،
از رنجِ انسان، تا وصالِ ملکوت.
زمین، بی‌او، سرگردان‌تر است در ظلمتِ گناه،
و دعای مومنان، چون پرنده‌ای بی‌بال، ناتمام.
او که صدای بی‌صداها بود،
اکنون خود، خاموش در آرامگاه پاپ ها،
اما صدایش تا ابد در دل پارسایان می‌تپد،
همچون سرودِ غم‌انگیزی ـ در تالارهای آسمان.
در بهشت، او کنار قدیسانِ ایستاده است،
در نورِ الهی، او به آرامش رسیده است.

یادش گرامی‌ ✝️

بهار ۲۰۲۵ میلادی.