نِرون یکی از امپراتوران روم بود که از سالِ ۵۴ تا ۶۸ میلادی ـــ بر این سرزمین فرمان راند، بیشتر منابعِ تاریخ نگاری رومی،ارزیابیهای منفی زیادی از شخصیت وی و سلطنتش ارائه میدهند،حتی ادعا میشود که رومیها ـــ او را منفور و فاسد میدانستند، اما نظرِ شخصی من بعد از خواندنِ دهها زندگی نامههای مختلف از وی ـــ نرون استبداد گر و افراط کاری بیش نبود، او حتی برای ادامهی سلطنتَش ـــ مادرِ خود را نیز به قتل رساند.
وقتی که پوپایا سابینا ـــ همسرِ نرون به دلیل عوارضِ مهلکِ سقط جنین درگذشت (در بعضی از منابع خواندم که نرون به دلیلِ نوشیدنِ شرابِ زیاد مست شده و لگدی به شکمِ همسرِ خود میزند،)؛ نرون عزاداری سنگینی کرده و به او تشییع جنازه و افتخارات الهی داد، و سپس در گوری ناشناخته ـــ به خاک سپرده شد.
نرون هیچ وقت نتوانست همسرش را فراموش کند، عذاب میکشید، ناراحت بود، این جریان به روی نوع حکومتَش نیز تاثیر گذاشته بود، تا اینکه در یک مهمانی پسرکی برده میشناسد به نامِ اسپورو، او که زیبائی و جذابیتی خاص داشت ـــ باعثِ جلبِ توجهِ نرون شده و این قیصرِ بی رحم دستور میدهد که اسپورو را اخته کنند (اخته سازی بردگان در میان آشوریان، بابلیان و مصریان معمول بوده است، یونانیان از آنان، رومیان از یونانیان و اروپاییان از رومیان ـــ این شیوه را آموختند)، نرون معتقد بود که اسپورو بی نهایت شبیه همسرش است.
اسپورو به فرمانِ نرون دیگر یک برده نبوده و نامَش به اسمِ ملکه تغییر یافت، نرون عروسی مفصل گرفت و رختِ ازدواجِ همسرش را بر تنِ اسپورو کرده و برای او مهریه تعیین کرد، زیردستانِ نرون با اسپورو رفتارِ خوبی داشته و با وی به مانندِ یک ملکهی واقعی رفتار میکردند، اسپورو از این جریان راضی بوده و یا خیر ـــ در هیچ سند و مدرکِ تاریخی چیزی از رضایت و یا ناراحتی او دیده نمیشود، نرون او را عملا جلو همگان در جلسات و جشنهای مختلفِ آن دوران که در کاخِ وی برگزار میشد ـــ میبوسید، کاملا حدس زده می شود که زندگی اسپورو پیچیده و عجیب بود، اما کاری از دستِ وی بر نمیآمد، او می بایست به این نوع زندگی در کنارِ قیصر عادت کرده و چیزی از خشن بودن و رفتارِ فسادِ نرون نگوید.
شاید از همه سخت تر وقتی بود که نرون با دیگر افراد (چه مرد و چه زن) روابطِ جنسی برقرار کرده و اسپورو شاهدِ این حرکات بود، مشکلِ دیگرِ اسپورو از زمانی آغاز شد که نرون مردی را به نامِ پیتاگورَس را به همسری گرفته ـــ او در نقشِ شوهر در تختِ خوابِ نرون میبایست با اسپورو که نقشِ زن را ایفا میکرد ـــ رابطهی جنسی برقرار کند، از نقشها و دست آورد های هنری که از زمانِ نرون باقی مانده ـــ کارشناسان باور دارند که تمامِ این اعمال با اجبار و خشونت انجام میشده است.
نرون سرانجام بر اثر شورشِ مردم و سنای رم؛ از ترس شکنجه شدن توسط مخالفان در سالِ ۶۸ میلادی ـــ در حالی که ۳۱ سال بیشتر نداشت، خودکشی کرد، اسپورو بر روی جسدِ نرون یک حلقه با تزئیناتی که نشان دهنده الهه پروسرپینا (یکی از ایزدبانوانِ روم باستان، داستان پروسرپینا توجیهی برای فرارسیدن فصل بهار بوده است) بود ـــ گذاشت، اعتقادِ بنده بر این است که اسپورو تمام درد و رنج خود را از طریق نمادگرایی ـــ در حلقه به نمایش گذاشته و آن را رها کرد، اسپورو رنجِ زیادی را در کنارِ نرون متحمل شد، شاید او فکر میکرد که حالا خوشبختی در انتظارِ اوست؛ اما غافل از این که درد و محنتِ وی همچنان ادامه خواهد داشت.
پس از چندی؛ اسپورو موردِ توجهِ ژنرال سابینو قرار گرفت، پس از چندی؛ اسپورو موردِ توجهِ ژنرال سابینو قرار گرفت، سابینو پس از مرگِ نرون همهی قدرت را در روم به دست گرفته و این مشخص بود که هر چه متعلق به قیصر بود ـــ حالا باید مالِ او باشد، اما خوشی سابینو خیلی طول نکشید و از صحنهی سیاستِ آن دوران ـــ در ۳۳ سالگی کنار رفت، سرنوشتِ اسپورو به دستِ اتو امپراتورِ خلع شدهی روم می افتد، او شوهرِ اولِ همسرِ نرون بود که به دستورِ امپراطورِ جدید ـــ به اجبار از وی طلاق گرفته بود، اتو در آوریل ۶۹ میلادی دست به خودکشی زده و با فروکردن خنجری در قلب خود ـــ به زندگیاش پایان داد.
بعد از اتو؛ زندگی اسپورو در دستانِ ویتلیوس ـــ فرمانروای جدیدِ امپراتوری روم قرار گرفت، ویتلیوس یک خوشگذران و هرزهی به تمام معنا بود، او که بسیار بد با بردگان و باقی ماندگانِ امپراطورهای قبلی روم برخورد میکرد ـــ دستور داد که به اسپورو در تئاتر (یکی از سرگرمیهای رومیان به همراهِ شعر و شاعری) نقشِ فردی را دهند به نامِ پرسفون (از اسطورههای یونان، دختر زئوس و دمتر، ملکهی جهان زیرین و همسِر خدای مردگان، هادس) (البته این نمایش بیشتر قبل از مبارزات و برخوردهای خشونتآمیز گلادیاتورها برگزار میشد، یعنی صحنههای تجاوز، خود کسی و مرگِ افراد را به این وسیله به دیگران در میدان مخصوصی که آمفی تئاتر نام داشت ـــ نشان میدادند) که می بایست توسطِ هادس (فرمانروای مُردگان و جهان زیرزمینی، پسر بزرگ تیتان کرونوس و رئا) به مورد تجاوز جنسی قرار گیرد، ویتلیوس با این کار قصد داشته اسپورو را در ملاء عام مسخره کرده تا برای مردم درس باشد.
اما این نمایش هیچگاه عملی نشده و اسپورو که راضی به تحقیر شدن نشده بود ـــ خودش را در سنِ ۲۰ سالگی میکُشد، این تنها جملاتی است که از تمامِ منابع تاریخی در رابطه با وی به جای مانده است، چندی بعد ویتلیوس؛ همچو تمامِ افرادی که به اسپورو بَدی کرده بودند ـــ تقاص پس داده و در طی دو جنگ از رقیب خود ـــ تیتوس فلاویوس وسپاسیانوس شکست خورده و به اسارت درآمد، او را در خیابانهای رم بر روی زمین کشیده و در دسامبر ۶۹ میلادی ـــ به قتل رساندند.
شاد در روم دیگر کسی از این همه فرمانروای فاسد در روم سخن نگفته ـــ این مردم بودند که کم کم اِسپورو را شناخته و حکایتِ تلخ آن پسرِ زیبا را برای دیگران بازگو میکردند.
جنوب فرانسه، تابستان ۲۰۲۱ میلادی.
سعی کنید با شنیدنِ این موسیقی ـــ مطلبِ بنده را مطالعه کنید:
https://www.youtube.com/watch?v=oyHyPLpYnVg
قدرت همه چی رو تخریب میکنه! پسرک بیگناه
مرسی خیلی جالب بود شراب عزیز
مرسی شراب جان، دستت درد نکنه.
تحقیق جالبی بود.
نرون رو میشناختم اما از بقیه افراد داستان بخصوص اسپورو هیچ اطلاعی نداشتم.
ممنون.
سپاس از توجهِ دوستان که علاقمند به واقعیت تاریخی هستند.