I’m a Franciscan Priest

 

In the rain
I pass through a children’s park
To carry myself to the Bay of San Francisco
When I suddenly hear a robotic sound:
“I’m a Franciscan priest!
I’m a Franciscan priest!”

This is the sound of Junipero Serra
Who came to Alta California
A few months after the American Independence
With a heavy crucifix on his chest,
The stigmata of Jesus on his feet
And soldiers with their guns.

From the back of all Indigenous People
Who found salvation in his missions
Is there any child today
Who would sit on these swings
And listen to this monotonous sound?

At the Bay
I hear only the sound of sea gulls
Who are sobbing for a lost tribe.

Majid Naficy
March 5, 2017


من یک کشیش فرانسیسی هستم

 

در زیر باران
از میان پارکِ کودکان می‌گذرم
تا خود را به خلیج سن فرانسیسکو برسانم
که ناگهان صدایی مصنوعی می‌شنوم:
"من یک کشیش فرانسیسی هستم!
من یک کشیش فرانسیسی هستم!"

این صدای جونیپرو سِرا‌ست
که چند ماه پس از استقلال آمریکا
به کالیفرنیای بالا آمد
با خاجی سنگین بر سینه,
نشانِ زخمِ مسیح بر پا
و سربازانی با تفنگهایشان.

آیا از پشتِ همه‌ی بومیان
که در پایگاههای دینی او رستگار شدند
امروزه هیچ کودکی
بر این تابها می‌نشیند
تا به این صدای یکنواخت گوش دهد؟

در کنار خلیج
تنها صدای مرغان دریایی را می‌شنوم
که بر قبیله‌ای گمشده می‌گریند.

مجید نفیسی
پنجم مارس ۲۰۱۷