بخش بزرگی از شورشیان ۵۷ پس از اینکه مشاهده کردند خمینی رهبر خرابکاران ۵۷ آنان را از امور کشور و قدرت سیاسی کنار گذاشته است و حاضر به مذاکره با آنان نیست ، از همان سال های آغاز حکومت اسلام بر سرزمین اهورایی ما ، تصمیم به تشکیل اپوزسیون بر علیه حکومت جمهوری که بر پایه شورش های خیابانی تشکیل یافته بود گرفتند و از همان آغاز به بدنه اصلی اپوزسیون تبدیل شدند.
اما از سوی دیگر دلسوزان راستین ایران بابت فروپاشی شکوه ایران و درگذشت ناگهانی پدر ایران شاهنشاه فقید و بابت حملات سازمان یافته شده متحدان خمینی ((که حال به دو گروه گسترده تبدیل شده بودند، یک دسته که در درون حکومت اسلامی قرار داشتند و دسته دیگر که تا دیروزش عاشقانه خمینی را فریاد میزدند و به یکباره به دشمن او تبدیل شده بودند و بابت فریبی که خورده بودند بسیار سرشکسته و سرخورده بودندد)) به انزوا رفته و شاهد بازار بی سر و ته اپوزسیون بودند .
البته بایستی توجه داشت جریانهای پادشاهی بابت عدم تجربه در مبارزات سیاسی به خوبی نتوانستند اپوزسیونی نیرومند را تشکیل دهند ، زیرا جریانهای پادشاهی همواره دلسوز میهن بودند و در زمان شکوه ایران به ساخت و ساز کشور می پرداختند .
پس از اتفاقات تلخ ۵۷ و با گذر زمان و رشد سنی بچه های پس از رویداد قادسیه دوم ، ابرهای سیاه و تیروتار از جلوی ماه تابان کنار رفت و بچه های دیروز متولد شده در انقلاب شورشیان که به قول خمینی قرار بود سربازان راستین انقلاب و اسلام فردا باشند ، حال جوانانی تحصیلکرده و باهوش بودند که تاریخ سرزمینشان را به روشنی مورد بررسی و خدمات محمد رضا پهلوی ایرانساز را با خواندن کتاب های ایشان به ویژه کتاب ارزشمند ( به سوی تمدن) درک کرده بودند و برای جبران اشتباه پدران و مادران خویش که در اثر فریبی که از سوی به اصطلاح روشنفکران ما خورده بودند در انتظار فرصتی مناسب میباشند.
اپوزسیون سنتی ایران که بخش قابل توجه آن را هم پیمانان دیروز خمینی تشکیل داده اند در حقیقت اپوزسیونی کاذب را بوجود آورده اند ، این دوستان ومبارزین امروز وهم پیمانان دیروز انقلاب اسلامی در مرحله نخست بایستی پاسخگو نسل امروز ایران باشند و بابت اشتباه خانمان سوزشان غرامت ما جوانان را حداقل در حد یک پوزش خواهی ملی بپردازند ، نه اینکه مدعی هم باشند و رویای لیدری مبارزات با جمهوری اسلامی را در سر بپرورانند.
نگارنده : امید دانا
نظرات