گل گلاب

سوالی پر تکرار ذهن تک تک ایرانیان را درگیر کرده است: سرنوشت جمهوری اسلامی و سرزمین و ملت ایران چه خواهد شد ؟ آیا راهی برای خروج کم خسارت از شرایط موجود وجود دارد؟

با توجه به عملکرد قبلی ، مواضع فعلی ، و ذات ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ، نظام قصد و توان اصلاحات و مذاکره و تسلیم بخاطر حفظ اندک منابع و منافع باقی مانده ایران را ندارد.

اسراییل و غرب بعد از حمله اخیر و تصرف آسمان ایران به قدرت پوشالی و شعارهای توخالی نظام پی برده اند و حاضر به چشم پوشی از این فرصت طلایی نیستند.

همه جمهوری اسلامی را در موضع ضعف و استیصال می بینند و از شواهد میدانی پیداست که جنگ ۱۲ روزه از طرف آنان تا رسیدن به جمهوری اسلامی بدون خطر ، بدون قدرت ، کنترل شده و تحقیر شده ادامه خواهد داشت.

بنابراین دیر یا زود شاهد حملات مستقیم هوایی یا انفجار و ترور و خرابکاری بر علیه سپاه ، زیرساخت های هسته ای ، رادار و پدافند و توان دفاعی و نظامی مملکت خواهیم بود.

در جنگ ۱۲ روزه ، جنگ و بمباران در پادگان ها و مراکز هسته ای درجریان بود و اسراییل به هر دلیل سعی کرد به زیرساخت های غیر نظامی ایران خسارتی وارد نشود.

به همین دلیل ملت جنگ را در زندگی روزمره خودشان حس نکردند و تبعات مستقیمی برای آنان نداشت.

با توجه به خسارات سنگینی که به توان موشکی ایران وارد شده است ، به فرض محال اگر در جنگ پیش رو جمهوری اسلامی فرصت و موقعیتی پیدا کند و حملات موشکی سنگینی انجام دهد ، شاید اسراییل تغییر فاز داده و به زیرساخت های انرژی و عمومی مملکت برای به زانو در آوردن جمهوری اسلامی حمله کند.

اگر این سناریو خطرناک اتفاق بیفتد ، با این حمله آینده ای به شدت سخت و ترسناک در انتظار ملت ایران خواهد بود ، متاسفانه این سناریو طرفداران زیادی بین رقبا و دشمنان منطقه ای و فرامنطقه ای ایران دارد.

هنوز مثل ماه های قبل معتقدم کلید عبور با تلفات و خسارت کمتر ، از این گرداب بنیان برافکن در دست شخص آقای خامنه است!

امروز که آقای خامنه شکست تکنولوژیک و تنهایی استراتژیک خودش در مقابل اسراییل و غرب را نظاره گر هست ، ایکاش تا بیش از این دیر نشده است:

پایان جمهوری اسلامی و نظریه ولایت فقیه را اعلام می نمود.

برای تمامی زندانیان سیاسی و ایرانیان مقیم خارج کشور عفو عمومی اعلام میکرد.

سپاه و بسیج را در ارتش ادغام و تمامی معاونت های ایدئولوژیک و غیر نظامی را از ارتش حذف می نمود.

تمامی کارتل ها ، ستادها ، بنیادها ، سازمان ها و دفاتر نمایندگی ولی فقیه در سراسر کشور را به دولت واگذار میکرد.

مقدمات انجام رفراندوم کاملا آزاد و با نظارت بین المللی با حضور تمامی ایرانیان را فراهم میکرد.

در یک نطق تلویزیونی از محضر ملت ایران معذرت خواهی میکرد و اعتراف می نمود دین از سیاست جداست و تمامی ضرباتی که این چند دهه بر پیکر ایران وارد شده است بخاطر دخالت نهاد دین در سیاست و توهمات آخرالزمانی بوده است.

در پایان خودش را برای محاکمه و تصمیم گیری نهایی در اختیار دولت پس از رفراندوم قرار می داد.

در چنین موقعیتی و با چنین جسارتی شاید ایران توان دفاعی و زیرساخت های خودش را حفظ می کرد و با خسارت کمتری از این گرداب ویرانگر بیرون می آمد.

متاسفانه حتی در عالم خیال هم نمیتوان امیدوار بود که آقای خامنه جسارت گرفتن چنین تصمیم سختی را داشته باشد.

ایشان به لطف مشاوران متوهم و چاپلوس و منتفع از عزلت و تحریم ایران ، که سال هاست ایشان را ایزوله کرده و از واقعیت های جامعه دور انداخته اند ، درکی از واقعیت جنگ ۱۲ روزه و اتفاقات پس از عملیات ۷ اکتبر ندارد و در تصور و توهم نابودی اسراییل و سقوط آمریکا هست.

ایشان صدای زوزه گرگ هایی که منتظر حملات مرگبار بعدی اسراییل هستند تا در اوج ضعف و ناتوانی ایران سراغ جزایر سه گانه ، ترکستان بزرگ ، کوردستان آزاد و فدرال ، خراسان بزرگ ، بلوچستان آزاد و... بروند را نمی شنود و گوشش ففط و فقط شنوای خزعبلات اربابان روس هست...

چه روزگار اسفناکی
بیچاره وطن...