Fleeing Fawn

By Majid Naficy

        In Memory of John Connell


I wanted to be the front door
And block your way out
Before you opened the latch
And drove toward a highway
From which you had no return.

I wanted to be the car door,
The swinging keyring,
The mirror showing the way back
And the brake, brake, brake.

I wanted to be all this, and yet
Your death became a fleeing fawn
Who had reached the edge of the road
From behind bushes,
And took you to the bottom of the valley.


                        January 7, 2006

 

آهوی رمیده

مجید نفیسی

        بیاد جان کانل

 

می‌خواستم درِ خانه باشم
تا راه را بر تو ببندم
پیش از اینکه آنرا بگشایی
و به سوی شاهراهی برانی
که ترا از آن بازگشتی نبود.

می‌خواستم درِ ماشین باشم
و جاکلیدی هنوز‌آونگانش
آینه‌ای که راه بازگشت را نشان میداد
و ترمز, ترمز, ترمز.

می‌خواستم این همه باشم
و با این همه مرگت
آهووی رمیده‌ای شد که از درون بوته‌ها
خود را به لب جاده رساند
و ترا به ژرفای دره کشاند.

        هفتم ژانویه دوهزار‌و‌شش