Harry S. Truman
الف. وقایعی که منجر به قتل نخست وزیر رزمآرا شد
شمارهٔ ۶
S/P-NSC files, lot 62 D 1, NSC 107 Series
بررسی تهیه شده توسط کارکنان انجمن امنیت ملی۱
فوق محرمانه واشنگتن، بدون تاریخ
موضع ایالات متحدهٔ امریکا در قبال ایران
طرح مشکل
٭٭٭ ۱. ارزیابی موضع ایالات متحده در قبال ایران، با نگرش ویژه به تحولات ممکن در ایران که بر منافع ایالات متحده تأثیر میگذارد.
بررسی
>>> مواضع پایهای ایالات متحده امریکا
٭٭٭ ۲. بخاطر منابع، جایگاه جغرافیایی استراتژیک، آسیب پذیری در مقابل حملهٔ مسلحانه و قرار داشتن در معرض فعالیتهای سیاسی خرابکارانه، باید به ایران به عنوان هدف دائمی برنامهٔ توسعهٔ اتحاد شوروی نگریست. اگر ایران زیر نفوذ شوروی قرار بگیرد، استقلال تمام کشورهای دیگر خاورمیانه به مخاطره خواهد افتاد. بویژه اتحاد شوروی میتواند (۱) دسترسی به منابع نفتی خاورمیانه را کنترل یا محدود سازد که اقتصاد غرب به آن وابسته است، (۲) پایگاههای پیشرفتهای برای فعالیتهای خرابکارانه یا عملاً حمله علیه یک منطقهٔ وسیع، منجمله ترکیه، عراق، شبه جزیرهٔ عربستان (و در نتیجه کانال سوئز)، افغانستان و پاکستان به پیش برد؛ (۳) پایگاه نظامیای صدها مایل نزدیکتر از آنچه اکنون به آن قادر است به خط بالقوهٔ دفاعی امریکا-انگلیس در خاورمیانه برقرار سازد؛ (۴) مسیرهای هوایی قارهای را که از ایران میگذرند زیر کنترل خود درآورد، و آنهایی را که در فضای مجاور هوایی عبور میکنند مورد تهدید قرار دهد، و کشتیرانی در خلیج فارس را به خطر اندازد؛ و (۵) خواست اکثریت مردم کشورهای خاورمیانه را که در مقابل تجاوز شوروی مقاومت میکنند نادیده بگیرد. علاوه بر این تحولات در خاورمیانه، از دست رفتن کشور آزاد دیگری و افتادن آن در سیطرهٔ نفوذ کمونیسم در این زمان، موضع جهانی ایالات متحده و دیگر اعضای جامعهٔ غربی را با تضعیف ارادهٔ آنها در قبال حفاظت از ملتهای مورد مخاطرهای که در مقابل کمونیسم مقاومت میکنند مواجه خواهد کرد.
٭٭٭ ۳. از دست رفتن تولید نفت و پالایشگاه در آبادان بر منافع اقتصادی و نظامی غرب بطور جدی تأثیر میگذارد، بخصوص در قبال فعالیتهای صنعتی اروپای غربی. بر تأثیر این فقدان بر حجم تولیدات نفتی موجود برای اروپای غربی با توسعهٔ ذخایر و ساختن پالایشگاههایی در جاهای دیگر در فاصلهٔ زمانی معقولی میتواند غلبه کرد، ولی نتایج مالی آن، در از دست رفتن سرمایهگذاری بریتانیا و در افزایش درخواست نیازهای دلاری اروپای غربی، تنها به کندی قابل جبران است، اگر قابل جبران باشد. از دست رفتن آبادان همچنین غرب را از منبع اصلی تأمین بنزین هواپیما نفت سوختی در نیمکرهٔ شرقی محروم میسازد، با تأثیراتی که بر فعالیتهای نیروی دریایی و هوایی در آن منطقه خواهد داشت.
٭٭٭ ۴. هدف اولیهٔ سیاست ما در قبال ایران این است که از غلبهٔ اتحاد شوروی بر آن کشور جلوگیری کرده و ارتباط ایران با جهان آزاد را تقویت بخشیم. اهداف جانبی عبارتند از (۱) تشویق روابط بین ایران و کشورهای دیگر بر این حساب که پشتیبانی سازمان ملل متحد در تداوم استقلال آن را برانگیزد؛ (۲) یاری رساندن به دولت ایران در حفظ شرایط امنیت داخلی، و در نتیجه افزون کردن حرمت حاکمیت ایران، تقویت ثبات دولت، پرهیز از دادن بهانهای به شوروی برای دخالت مستقیم، و دشوارتر کردن دخالتهای غیر مستقیم شوروی از طریق توطئهگران داخلی؛ و (۳) پرورش اصلاحات اجتماعی و اقتصادی رو به رشد با هدف از میان بردن نارضایتی و تقویت همبستگی با دولت مرکزی.
>>> ارزیابی سیاست فعلی
٭٭٭ ۵. هدف ما در پیشگیری غلبهٔ اتحاد جماهیر شوروی بر ایران تاکنون با اعمال سیاسی حاصل شده است. ایران، پس از یک دورهٔ سیاست وقت کشی، طفره روی و سازش آنگاه که با رفتار تهاجمی شوروی روبرو بوده است، برای سه سال گذشته، با تشویق و پشتیبانی نیرومند ایالات متحده و پادشاهی متحد، تاکنون موفق بوده است که استقلال خود را در مقابل فشار مداوم شوروی حفظ کند. ایالات متحده به مقامات ایرانی اطلاع داده است که، مادامی که دولت ایران تمایل خود را برای حفظ استقلال در مقابل فشارهای خارجی به نمایش میگذارد، آماده است که از ایران نه فقط در حرف، بلکه با اقدامات مناسب حمایت کند. ما به ایرانیان گفتهایم که چنانچه شوروی به اقداماتی تجاوزگرایانه علیه ایران دست ببرد، ما در موقعیتی نیستیم که در مورد اقدامات خود تعهدی بدهیم، ولی تعهدات خود را در چارچوب منشور سازمان ملل متحد یادآورد شدهایم. در پاسخ به درخواستهای ایران، ما به سفارت خود در تهران اجازه دادهایم که بگوید که در صورت بروز جنگ با اتحاد شوروی که هم ایران و هم ایالات متحده امریکا را شامل شود،ایران میتواند روی پشتیبانی کامل ایالات متحده، متناسب با امکانات ایالات متحده و تعهداتش در قبال یک درگیری جهانی، حساب کند. وزیر امور خارجه در ۲۷ آبان ۱۳۲۸ به شاه اطلاع داده است که منافع ما به عهدنامههای رسمی میان ما محدود نمیشود. به شاه اطمینان داده شد که موضوع منافع ما در ایران در صورت پیدایش بحران فیالواقع عظیم است.۲
٭٭٭ ۶. تلاشهای پیشین ایالات متحده برای کمک به امور داخلی ایران شامل دو مأموریت مستشاری نظامی است که هماکنون ارتش ایران و ژاندارمری ایران را راهنمایی میکنند، پشتیبانی از تلاشهای ایران برای دریافت کمک مالی از آژانسهای مناسب (مانند بانک جهانی) برای پروژههای توسعهٔ اقتصادی که به خوبی قابل توجیه باشند، تشویق و توصیه در مورد توجهات دولت ایران برای اصلاحات سیاسی و اقتصادی که هدف تقویت پشتیبانی مردمی دولت مرکزی را دنبال میکند، و در اختیار قرار دادن تجهیزات سبک مازاد نظامی، برای امنیت داخلی و امور دفاعی مشروع. ایران همچنین در برنامهٔ یاری رسانی متقابل دفاعی قرار دارد و هماکنون به رایگان کمک نظامی دریافت میکند. هدف این کمک همیاری در حفظ امنیت داخلی، افزودن اعتماد به نفس دولت ایران و مردم در قابلیتشان برای دفاع از خود، عرضهٔ سندی آشکار از منافع امریکا در امنیت ایران، و قادر ساختن ارتش ایران، در صورت بروز جنگ، در به اجرا گذاشتن برخی عملیات دفاعی محدود در راستای پیشبرد برنامههای استراتژیک عمومی جهان آزاد است.
٭٭٭ ۷. با موافقت رئیس جمهور و در پیوستگی با بانک صادرات واردات، وزارت امور خارجه برنامهٔ جدیدی طرح کرده است که بر برخی ضعفهای ساختار دولتی و اقتصادی ایران غلبه کند و انگیزه برای توسعهٔ اقتصادی و اجتماعی کشور فراهم آورد. این برنامه شامل موارد زیر است:
الف. یک وام ۲۵ میلیون دلاری از سوی بانک صادرات واردات برای راهسازی و بهبود کشاورزی. در صورتی که ایران این اعتبار را نپذیرد، اتکای ما بیشتر متوجه بانک بینالمللی برای بازسازی و توسعه (IBRD) و بخشش و امتیازهای دولت ایالت متحدهٔ امریکا خواهد بود، که نقش اهرمی را برای تهییج دولت ایران در نظم بخشیدن به امور اقتصادی ایفا خواهد کرد.
ب. تقویت کارکنان و امریکاییهایی که مأموریتهای دیپلماتیک و کنسولی در ایران دارند و افتتاح یک کنسول جدید در اصفهان.
ج. گسترش قابل ملاحظهٔ برنامهٔ اطلاعات و روابط فرهنگی در ایران.
ه. یک برنامهٔ کمک نظامی در چارچوب ظرفیتهای جذب آن توسط نیروهای مسلح ایران.
و. ارسال کمک فنی با استفاده از اعتبارات «برنامهٔ نکتهٔ چهارم» (Point Four Program) که بر بهداشت اجتماعی، گسترش روستایی، آموزش و غیره، در سطح روستا تمرکز دارد.
ز. درخواست همکاری پادشاهی متحد به منظور قادر ساختن ایران به استفاده از رسیدهای استرلینگ از محل فروش نفت برای توسعهٔ امور اساسی کشور، منجمله تبدیل اینگونه استرلینگ به دلار، چنانچه نیاز افتد، برای واردات اقلام اساسی و پشتیبانی از تعهدات دلاری به منظور توسعه.
٭٭٭ ۸. یک سرچشمهٔ عمدهٔ رکود اقتصادی و نارضایی سیاسی در ایران این بوده است که دولت ایران و کمپانی نفت ایران و انگلیس از رسیدن به یک توافقنامهٔ الحاقی ناکام بودهاند. باور عمومی در ایران بر این است که کمپانی با خودداری از ارائهٔ یک پیشنهاد معقول و حقالسهام عادلانه به شکل ناعادلانهای از کشور بهره برداری میکند و به تمام عملیات آن به عنوان یک بنگاه بستهای که ثروت ایرانیان را خارج از دسترسی قوانین و سنن ایرانیان استخراج میکند با انزجار نگاه میکنند.
٭٭٭ ۹. نتیجهٔ این امر پیدایش آنتاگونیسم نیرومندی علیه بریتانیاییها بوده است، و، در میان افراد کمسوادتر، علیه همهٔ خارجیها، و بسیاری از ایرانیان را به این باور رسانده است که قدرتهای غربی بطور جدی علاقهای به بهزیستی و استقلال کشور آنها ندارند و تنها مشغلهشان بهره برداری از مواد خام ایران برای اهداف خودشان است. رهبران کنونی ایران ایالات متحده را با سیاستهای شرکت نفت ایران و انگلیس مربوط نمیدانند. هرچند، آنها میخواهند که ایالات متحده جانب آنها را بگیرد و کمپانی را وادار سازد تا شرایط آنها را بپذیرد. ملی کردن، که هماکنون در پارلمان ایران مورد گفتگوست، غیر ممکن نیست و اگر رخ دهد دست اتحاد جماهیر شوروی برای نفوذ در توزیع نفت بازتر خواهد شد. ایالات متحده میبایست تمام نفوذ خود را بکار گیرد تا بریتانیا را متقاعد سازد که یک سازش عادلانه را پیشنهاد دهند، و دولت ایران بپذیرد. ناکامی در چنین توافقی به همراه خود چنان عواقب ناپسندی دارد که هیچ فرصتی نباید در ابراز احساس ما در فوریت این مسئله به هر دو دولت از دست برود.
٭٭٭ ۱۰. ایران در قبال طبیعت محدود کمکهای نظامی که ما آمادهٔ عرضه هستیم نارضایتی شدید خود را ابراز کرده است، و حتی نارضایتی شدیدتری نسبت به ناکامیهای گذشتهٔ ما در عرضهٔ کمکهای اقتصادی مهم. دولت ایران مکرراً مطلوب بودن رابطهٔ نظامی نزدیکتری با ایالات متحده را تأکید کرده است، ترجیحاً از طریق ترتیب دادن یک سامانهٔ دفاعی منطقهای برای خاور نزدیک، مشابه پیمان آتلانتیک شمالی. خودداری ما از تعهد به این امر یکی دیگر از سرچشمههای ناآرامی و نارضایتی ایرانیان است. این عوامل گهگاه در گذشته این باور را در ایران تقویت کرده است که ایالات متحده بطور جدی به بهزیستی و استقلال کشور توجهی ندارد و در اگر رو در رویی پیش آید، کشور را در مقابل تجاوز شوروی رها خواهد کرد. این خطر وجود دارد که چنین باورمندی دوباره سر بلند کند مگر اینکه ایالات متحده خط مشیای برگزیند که برای متقاعد کردن ایرانیان به توجه واقعی ایالات متحده به استقلال ایرانیان طراحی شده باشد. در میان محافل ایرانی با نفوذ این باور وجود دارد که دولت ایران در جهتگیریهای سیاسی غربگرای خود زیاده روی کرده است و ایران را در مقابل اتحاد شوروی در موقعیت بسیار شکنندهای قرار داده است بدون اینکه چیزی در مقابل برای حفاظت از خود دریافت کرده باشد. این دیدگاه در جوار رفتارهای دوستانهٔ نمایشی اخیر اتحاد جماهیر شوروی۳ گرایشی بسوی بازگشت به سیاست تاریخی ایران در بازی دادن یک قدرت در مقابل دیگری برانگیخته است و رفتار بیطرفانهٔ الابختکی و خطرناکی را دامن زده است. برنامهٔ جدید کمکهای امریکایی و راهنما که در بالا بدان پرداخته شد بگونهای طراحی شده است که با این گرایش در افکار ایرانیان مقابله کند. در این راستا، موضع گیری سیاسی قاطع ایالات متحده در کره نسبت به عزم راسخ ایالات متحده در مقابله با تجاوز حتی در مورد کشوری که یک پیمان دفاعی رسمی وجود نداشته است در قانع کردن ایرانیان داشته است. در این راستا، موضع سیاسی قاطع اتخاذ شده توسط ایالات متحده در قبال کشور کره در قانع کردن ایرانیان به عزم راسخ ایالات متحده در مقابله با تجاوز، اگرچه ایالات متحده با آن کشور پیمان دفاعی رسمی نداشته، تأثیر داشته است. عقبنشینی در کره از سوی دیگر، بسیاری ایرانیان را نسبت به قابلیت ایالات متحده به ارائهٔ یک کمک مؤثر مشکوک خواهد کرد، احساسی که همسایگی با اتحاد شوروی کاهش نمیدهد.
>>> تحولات ممکن بعدی
٭٭٭ ۱۱. هرچند اتحاد جماهیر شوروی به اعمال فشار شدید سیاسی و روانشناختی علیه دولت ایران به منظور مجبور ساختن آن کشور به انقیاد ادامه خواهد داد، نامحتمل میآید که اتحاد شوروی در این مقطع خواهان دست بردن به مداخلهٔ نظامی با بکار بردن نیروهای ارتش خود باشد. با این حال، امکان چنین مداخلهای را نباید کاملاً منتفی دانست. در نبود چنین مداخلهٔ نظامی احتمالاً قادر خواهد بود که در مقابل فشار شورویها مقاومت موفقیتآمیزی داشته باشد و میتوان انتظار داشت که همگامی خود با جهان آزاد را در صورت داشتن اعتماد به پشتیبانی ایالات متحده و پادشاهی متحد حفظ نماید و قادر خواهد بود که رهبری سیاسی با کفایتی را در چیره شده بر احساسات کنونی کلافگی و ناامیدی در میان تودهٔ مردم به پیش گیرد و برنامههای اصلاحات اقتصادی و اجتماعی مطروحه را به اجرا گذارد که در صورت تأخیر در اجرا در شرایط کنونی ثبات درونی کشور را به صورت جدی به خطر خواهد افکند. از آنجا که وجود این شرایط لازم برای حفظ جهتگیری غربگرای ایران و مقاومت در مقابل شورویها ممکن است که ادامه پیدا نکند، این امکان وجود دارد که ایالات متحده در مقابل یک یا چند مورد از احتمالات زیر روبرو شود:
>>> احتمال یکم: دولت ایران یک سیاست «عدم تعهد» در «جنگ سرد» اتخاذ کند و خواهان همزیستی مسالمتآمیز با اتحاد شوروی باشد.
٭٭٭ ۱۲. زوال مداوم شرایط در ایران حس ناامیدی پدید آورده است که از نظر عزم و ارادهٔ ایران برای مقاومت در مقابل فشارهای شوروی یک شرایط روانی ذاتاً خطرناکی است. تاکتیکهای کنونی شوروی در ایران برای این هدف طراحی شدهاند که ایرانیان را متقاعد کنند که هیچ دلیلی برای وحشت از اتحاد شوروی ندارند و به نظر قطعی میآید که در جستجوی حس امنیت، بسیاری از ایرانیان تحت تأثیر این چهرهٔ «دوستانه» سیاست شورویها قرار گرفتهاند. چنانچه ایالات متحده قادر نباشد که آنها را متقاعد کند که موضوعات واقعی در معرض خطر چه چیزهایی هستند، آنها به وجود دولتی که با رویکرد شورویها غیر دوستانه برخورد نکند تأکید خواهند داشت. چنین دولتی، در وحشت از عملیات علنی شوروی، و با این احساس که به حال خود رها شده است، ممکن است که خواهان نوعی تفاهم با اتحاد شوروی باشد، احتمالاً چیزی در چارچوب موافقتنامهٔ سال ۱۳۲۵. چنین تفاهمی به شورویها امکان بهرهبرداری اقتصادی، عفو زندانیان سیاسی، قانونی کردن حزب توده و احتمال مشارکت آن در دولت را خواهد داد، و در را برای غلبهٔ گام به گام کشور به اتکای کمونیستهای محلی و مأموران شوروی باز خواهد کرد.
٭٭٭ ۱۳. اقدامات کنونی ایالات متحده امریکا در ایران بر این اساس طراحی شدهاند که از وقوع احتمال یکم جلوگیری کنند. اگر با این وصف این احتمال رخ داد، ایالات متحده میتواند، با هماهنگی با پادشاهی متحد و با کمی ریسک در قیاس با بازده ممکن، گامهای مثبتی بردارد،... تا عناصر غربگرا را پشتیبانی کند و بر همراهی ایران با جهان آزاد تأثیر بگذارد. راه حل آلترناتیو، یعنی پذیرش چنین واقعهای بدون بکارگیری اقدامات متقابل رفتار بیطرفانهٔ ایران، احتمالاً به از دست رفتن ایران و نتایجی که در پاراگراف ۲ برشمرده شد خواهد انجامید.
>>> احتمال دوم: سرنگونی دولت کنونی ایران و اسقرار یک دولت دست نشاندهٔ پشتیبان شوروی بوسیلهٔ اعمال توطئهگرایانه و عواملی که استفاده از نیروی نظامی شوروی را شامل نشود.
٭٭٭ ۱۴. ضعف دولت ایران و فعالیت فزایندهٔ عناصر مخالف، منجمله حزب توده (علیرغم اینکه این حزب غیر قانونی است و ناچار است که فعالیت زیرزمینی داشته باشد) این احتمال را ممکن میسازد. چندین رهبر ایرانی این دیدگاه را عنوان کردهاند که سرنگونی دولت توسط حزب توده نه تنها ممکن است، بلکه محتمل است مگر اینکه اقداماتی برای بهبود وضع اقتصادی و شرایط اجتماعی مردم و افزایش کارآرایی دولت برداشته شود. انتصاب سرلشگر رزمآرا، رئیس سابق ستاد ارتش ایران، به سمت نخست وزیر امید بهبودی در رهبری و جهتگری را داده بود؛ ولی تا زمان قتلش در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹، دستاوردهای او به وضوح ناچیز بودند.
٭٭٭ ۱۵. قتل نخستوزیر بیثباتی بنیادی سیاسی ایران را برجسته کرد و بار دیگر نیاز به رهبری مقتدر و قاطع را مورد تأکید قرار داد. در زمان انتصاب او در خرداد ۱۳۲۹امید این بود که رزمآرا این قابلیتها و نفوذ مورد نیاز برای یک دولت قدرتمند را داراست. ولی او نشان داد که قادر نیست در مقابل منافع خودخواهانهٔ سیاستمدارانی که پارلمان ایران را کنترل میکنند، کارش را پیش ببرد و تا زمان مرگش، او ناچار شده بود که از یک سازش به شازشی دیگر تن بدهد تا در قدرت باقی بماند.
٭٭٭ ۱۶. قتل او بیثباتی سیاسی کنونی را دستکم بطور موقت به شدت افزایش خواهد داد. در نتیجه فرصتهای کمونیستها افزایش خواهد یافت و بر این اساس بیش از همیشه وجود یک دولت مقتدر، تقریباً به هر قیمتی ضروری شده است. به نظر میرسد که تنها مرجعی که بتواند چنین رهبری مورد نیاز را در شرایط کنونی محقق سازد شخص شاه است. تنها با پشتیبانی قاطع ایالات متحده و پادشاهی متحد است که او موفق خواهد بود. در چند ماه آینده وضعیت سیاسی به نهایت سیّال خواهد بود و آبستن دشواریهای بسیاری خواهد بود.
٭٭٭ ۱۷. اگر احتمال دوم رخ دهد ایالات متحده سه خط مشی آلترناتیو میتواند داشته باشد:
الف. پذیرش از دست دادن ایران و پیوستنش به اقمار شوروی. این امر نیازمند بازگشت از سیاست بنیادی ایالات متحده در قبال کشورهای مدیترانهای و خاورمیانه خواهد بود و به معنای پذیرش عواقبی است که در پاراگراف ۲ بالا خلاصه شدهاند.
ب. با همکاری پادشاهی متحد، حمایت از دولت مشروع به هر طریقی، به استثنای تعهد ایالات متحده به مداخلهٔ نظامی. این خط مشی ریسک ناچیزی را در بر دارد و اگر موفق باشد بازده قابل ملاحظهای را با هزینهای ناچیز تولید خواهد کرد. نیروهای ارتش ایالات متحده در قبال ایران غیر متعهد میمانند و در نتیجه آنها را برای مأموریتهای فوریتر آماده نگه میدارد.. از سوی دیگر، چنانچه این خط مشی در حفظ دولت مشروع کارایی نداشته باشد، ایالات متحده باید از دست رفتن تمام یا بخشی از ایران را بپذیرد یا به خط مشیای روی کند که در پاراگراف بعدی آورده شده است.
ج. پشتیبانی از دولت مشروع ایران، به هر طریقی منجمله کاربرد نیروهای مسلح ایالات متحده با تعهد فی مابین (۱) به عنوان یک نمایش قدرت یا (۲) با قدرت کافی به منظور اعادهٔ قدرت دولت مشروع. نمایش قدرت میتواند به عملیات هوایی و دریایی محدود باشد، و ممکن است در اعادهٔ قدرت دولت مشروع و حفظ اتحاد ایران با غرب موفق باشد. ولی، نیروهای مسلح ایالات متحده با قدرت کافی به منظور اعادهٔ قدرت دولت مشروع ممکن است تدریجاً به تعهدات سنگینتر منجر شود که ایالات متحده قادر به تأمین هزینهٔ آن نباشد. در هر حال، نیروهای مسلح ایالات متحده با قدرت کافی برای آیندهٔ قابل پیشبینی مهیا نخواهد بود. حتی تعهد نیروهای مسلح ایالات متحده تنها به یک نمایش قدرت نیز ممکن است باعث تحریک عملیات نظامی اتحاد شوروی شود که این خود به خصومتهایی میان ایالات متحده و اتحاد شوروی منجر گردد.
>>> احتمال سوم: برقراری یک دولت محلی طرفدار شوروی در ایران، بوسیلهٔ اعمال توطئهگرایانه و عواملی که استفاده از نیروی نظامی شوروی را شامل نشود .
٭٭٭ ۱۸. ادارهٔ استانها در ایران هنوز به درجهٔ زیادی از یک کنترل متمرکز در تهران صورت میگیرد، و رهبری کمونیستهای محلی در شمال ایران به مقدار زیادی پس از خروج قوای شوروی در سال ۱۳۲۵ از هم پاشیده است. بنابراین، اگرچه فعالیتهای دوبارهٔ کمونیستها در بخشی از آن مناطق گزارش شده است، در این امر که رهبری کمونیستی بتواند در ادارات استانی دوباره برقرار شود در غیاب نیروهای شوروی تردید آمیز است، مگر اینکه دولت مرکزی عملاً از کار افتاده باشد یا سرنگون شده و با یک دولت دست نشاندهٔ شوروی جایگزین شده باشد. با این حال، برقراری دولتهای استانی طرفدار شوروی به هیچوجه غیر ممکن نیست چنانچه سردرگمی و مدیریت بد دولت ایران برای مدت نامعینی ادامه پیدا کند و اگر رهبری سیاسی به شکل قابل ملاحظهای بهتر نشود.
٭٭٭ ۱۹. اگر این احتمال رخ دهد، ما با تعمیق عملیات توطئهگرایانهٔ شوروی در سایر مناطق آزاد ایران روبرو خواهیم بود و نیز در مناطق همجوار خاور نزدیک که به تمایل فزاینده از سوی کشورهای خاور نزدیک به یافتن توافقهای امنیتی محکمتر با قدرتهای غرب میانجامد. اگر چنین توافقهای به شکل رضایتمندانهای برایشان فراهم نشده باشد، کشورهای خاور نزدیک ممکن است که به مرور زمان سازشی با اتحاد شوروی بجویند.
٭٭٭ ۲۰. در این احتمال خط مشیهای در دسترس برای ایالات متحده عملاً همانهایی هستند که در مورد احتمال دوم توضیح داده شده است، تفاوت اصلی در این است که حمایت دولت ایران بنا به درخواست او، برای توانمند کردن دولت در باز پس گرفتن کنترل استانهای شورشی خواهد بود و نه ساختار مرکزی دولت. با این حال، خطر درگیر شدن نظامی با اتحاد شوروی برای ایالات متحده افزایش پیدا خواهد کرد چنانچه نیروهای ایالات متحده یا پادشاهی متحد، چه به صورت نیروهای نمایشی یا مستحکم، به استانهای شمالی اعزام شوند، اگرچه این نیز کاملاً ممکن است که چنین اقدامی عملاً نقش بازدارنده ایفا نماید.
>>> احتمال چهارم: اشغال آشکار ایران توسط نیروهای اتحاد شوروی.
٭٭٭ ۲۱. اطلاعات در دسترس کنونی نشانهای از احتمال حملهٔ آشکار شوروی علیه ایران توسط نیروهای مسلح اتحاد جماهیر شوروی را در مقطع کنونی به دست نمیدهد، بخصوص از این رو که هنوز فرصتهایی باقی مانده است که اتحاد شوروی به اهداف خود در ایران بدون دخالت نظامی دست پیدا کند. با این حال، امکان چنین تهاجمی را نباید منتفی دانست، زیرا اتحاد شوروی توانایی این را دارد که بدون هشدار حملهای را تدارک ببیند و به سرعت ایران را اشغال نماید. اگرچه چنین حملهای خطر جنگی جهانگیر را بالا میبرد، امکان دارد، هرچند نامحتمل، که اتحاد شوروی با اشتباه محاسبهٔ خطرات منتج از چنین حرکتی، به منظور دستیابی به اهدافش در مورد ایران بدون برانگیختن جنگ جهانی به ایران حمله کند. این نیز ممکن است، ولی نامحتمل، که اتحاد شوروی آگاهانه خطر یک جنگ جهانی را با حمله به ایران به عهده بگیرد.
٭٭٭ ۲۲. با توجه به یادآوری مکرر قرارداد دوستی ایران و شوروی ۱۲۹۹ در یادداشتهای اعتراض آمیز اتحاد جماهیر شوروی به حضور مستشاران نظامی امریکایی و حفارهای نفتی در سالهای ۱۳۲۶ و ۱۳۲۸، احتمال قوی وجود دارد که شورویها برای اشغال ایران از بند ۶ آن قرارداد برای توجیه عمل خود استفاده کنند. به نظر مشاور حقوقی وزارت امور خارجه، شرایط زیر میبایست در کنار هم وجود داشته باشند تا اتحاد جماهیر شوروی در ارسال ارتش به ایران موجه باشد:
«الف. اگر هر کشور ثالثی با مداخلهٔ نظامی سیاست غصب قدرت در سرزمین پارس یا برقراری یک پایگاه برای عملیات نظامی علیه روسیه را دنبال کند.
«ب. اگر بطور همزمان تهدیدی متوجه مرزهای جمهوری شورایی فدرال روسیهٔ سوسیالیستی یا نیروهای متفق با آن وجود داشته باشد.
«ج. اگر حکومت پارس، پس از هشدار حکومت شوروی روسیه، خود را ناتوان از برطرف کردن چنین خطری ببیند.
«د. اگر تدارکاتی برای حملهٔ نظامی وسیعی علیه روسیه یا جماهیر شوروی متفق با او توسط پارتیزانهای رژیم سرنگون شده (رژیم تزاری) یا توسط طرفدارانش میان قدرتهای خارجی که در موقعیتی هستند که به کمک دشمنان کارگران و کشاورزان جماهیر بپردازند، و بطور همزمان خودشان با اتکای زور یا ترفندهای دست نشاندگانشان، بخشی از سرزمین پارس را در اختیار داشته باشند و در نتیجه پایگاه عملیاتی برای حملاتی برقرار کنند - که ممکن است علیه روسیه یا جماهیر شوروی متفق او در نظر گرفته شده باشند.
به همچنین نظر مشاورین حقوقی وزارت امور خارجه بر این است که اگر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی توجیهنامهای مبنی بر وجود همزمان این چهار شرط تدارک ببیند، و از طرف دیگر حکومت ایران این همزمانی را انکار کند، و-یا در مقابل ورود سپاهیان شوروی به ایران مقاومت به خرج دهد، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی طبق منشور ملل متحد مجاز نیست که به بهانهٔ آن قرارداد بطور یکجانبه نیروهای مسلح به ایران وارد کند. این به منزلهٔ تخطی از تعهدات اتحاد شوروی از منشور خواهد بود که بر علیه خواسته و مقاومت حکومت ایران وارد عمل شود. در چنین شرایطی، اتحاد شوروی به موجب منشور مکلف است که یک راه حل صلحآمیز در قبال اختلافاتی که از قرارداد ۱۲۹۹ برخاسته است بجوید و، در صورت نیاز، موضوع را برای بررسی به سازمان ملل متحد رجوع دهد.
٭٭٭ ۲۳. با توجه به مطالب فوق، نیاز به داوری سپردن قرارداد هیچ شکی در دنیای آزاد در مورد حقها و ناحقهای این قضیه باقی نمیگذارد و سوءاستفاده از مفاد آن توسط شورویها برای توجیه تجاوز میتواند در مقابل افکار جهانی روشن شود. شورویها میتوانند از این قرارداد به عنوان بهانهای برای تار کردن موضوع استفاده کنند و ایالات متحده باید به همان ترتیب هشیار باشد تا با چنین حرکتی مقابله نماید.
٭٭٭ ۲۴. در صورت حملهٔ علنی شورویها به ایران، خط مشیهای موجود برای ایالات متحده میتواند شامل موارد زیر باشد:
الف. مخالفت با تجاوز به طریق سیاسی بجز تعهد به کاربرد نیروهای مسلح ایالات متحده در ایران. این خط مشی کم هزینهتر خواهد بود و نیروهای ما را برای اهداف فوری دیگر آماده نگه میدارد، منجمله احتمال جنگ جهانی. هرچند این رویکرد، چندان امکان موفقیت ندارد.
ب. مخالفت با تجاوز به هر طریق ممکن بجز جنگ جهانی، که میتواند شامل ارسال نیروهای مسلح ایالات متحده و پادشاهی متحد برای مقابله با تهاجمات محلی شوروی باشد. این رویکرد به تخاصم میان نیروهای مسلح ایالات متحده و اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی منجر خواهد شد که خطر جنگ جهانی را به همراه دارد، در حالی که تعهد نیروهای ایالات متحده در ایران ظرفیتهای جنگاوری ایالات متحده را در صورت بروز جنگ جهانی کاهش خواهد داد. با این حال، این رویکرد، تا آنجا که مانع اشغال کامل ایران توسط شوروی شود، فرصتی برای عملیات سیاسی فراهم میآورد که تجاوز را بدون جنگ جهانی متوقف سازد.
ج. وارد عمل شدن با این پیشفرض که جنگ جهانی عملاً آغاز شده است. اما این رویکرد با منافع ایالات متحده مغایرت دارد و خلاف سنن ایالات متحده است که تهاجمات محلی را بطور خودکار به عنوان یک «دکمهٔ راهانداز» یک جنگ جهانی نمینگرد.
نتیجه
٭٭٭ ۲۵. شرایط کنونی در ایران تداوم سیاست پایهای ایالات متحده در قبال کشورهای مدیترانهای و خاورمیانه، منجمله ایران، را میطلبد، و تقویت اقداماتی که آن سیاست را پشتیبانی کند، بویژه اقداماتی در جهت جلوگیری ایران از پذیرش یک رفتار بیطرفانه در «جنگ سرد».
٭٭٭ ۲۶. چنانچه ایران موضعی بیطرف در قبال «جنگ سرد» برگزید، گامهای سیاسی برای ایالات متحده و پادشاهی متحد برای بازسازی همسویی ایران با جهان آزاد لازم میآید.
٭٭٭ ۲۷. در صورتی که یک حکومت دستنشاندهٔ شوروی، از طریق عملیات و تحریکات توطئهگرایانه ولی بدون دخالت نیروهای مسلح شوروی، جایگزین حکومت کنونی ایران شود، ضروری است که ایالات متحده و پادشاهی متحد از حکومت مشروع ایران پشتیبانی کنند.
٭٭٭ ۲۸. چنانچه حکومتهای محلی دستنشاندهٔ شوروی در برخی مناطق ایران از طریق عملیات و تحریکات توطئهگرایانه ولی بدون دخالت نیروهای مسلح شوروی مستقر شوند، ضروری است که ایالات متحده و پادشاهی متحد از حکومت مشروع ایران- بدون اعزام نیروهای مسلح ایالات متحده، پشتیبانی کنند.
٭٭٭ ۲۹. حملهٔ مستقیم شوروی به ایران بطور خودکار جنگ جهانی را آغاز نخواهد کرد، ولی در واقع خطر جنگ جهانی را آنچنان بالا خواهد برد که اگرچه ایالات متحده باید موازینی برای جلوگیری و محدود کردن تجاوز بکار گیرد، اما در عین حال باید با این فرض عمل کند که جنگ جهانی به احتمال زیاد حتمی است.
۱. در مورد جواز انتشار این بررسی، به پاورقی شمارهٔ ۱، infra رجوع شود.
۲. برای اسناد مربوط به سفر شاه به ایالات متحده، ۲۵ آبان تا ۹ دی ماه ۱۳۲۸، به روابط خارجی، ۱۳۲۸، جلد شش، صفحات ۴۷۱ به بعد مراجعه شود.
۳. در آغاز زمستان ۱۳۲۹ اتحاد شوروی برای یک توافقنامهٔ تبادل غیر نقدی کالا با ایران به گفتگو نشست، با تحویل چند مرزبان ایرانی اسیر در اتحاد شوروی موافقت کرد، و در آغاز کردن گفتگوهایی در مورد ذخایر طلایی که در سال ۱۳۲۵ از ایران خارج شده بود ابراز علاقه نشان داد. برای اسناد مربوط به موافقتنامهٔ تبادل غیر نقدی، به روابط خارجی، ۱۳۲۹، مجلد پنج، صفحات ۶۱۵ به بعد مراجعه شود.
نظرات