مقدمه
یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های میان کنشگران سیاسی ایرانی، تناقض‌گویی و ناپایداری در مواضع است. در شرایطی که مردم ایران بیش از هر زمان به صداقت، همگرایی و گفت‌وگوی سازنده نیاز دارند، برخی فعالان به‌جای فرهنگ‌سازی واقعی، خود به بی‌اعتمادی و چندصدایی بی‌ثمر دامن می‌زنند. نمونه‌ی بارز این رفتار را می‌توان در آقای عبدالستار دوشوکی دید.
از فرهنگ‌سازی تا تناقض‌گویی
آقای دوشوکی سال‌هاست از «نبود فرهنگ دموکراسی» سخن می‌گوید و مدام دیگران را به بی‌فرهنگی و ناتوانی در گفت‌وگو متهم می‌کند. اما فرهنگ‌سازی از خود فرد آغاز می‌شود. کسی که ادعای آموزش دموکراسی دارد، باید نخست خود در گفتار و کردار نمونه‌ای از صداقت، ثبات و مدارا باشد. متأسفانه کارنامه‌ی ایشان در این زمینه خلاف این ادعا را نشان می‌دهد.
از چاپلوسی تا دشمنی
مردم فراموش نکرده‌اند که همین فرد تا دیروز در ستایش رضا پهلوی قلم می‌زد و در رسانه‌ها ظاهر می‌شد. امروز اما همان فرد در جبهه‌ی مقابل ایستاده و به دشمنی آشکار با او پرداخته است. این تغییر ۱۸۰ درجه‌ای در مدت کوتاه، پرسش‌های جدی درباره‌ی صداقت و انگیزه‌های ایشان برمی‌انگیزد. آیا این تغییر موضع‌ها از روی تحلیل و اندیشه است، یا نتیجه‌ی حسابگری‌های شخصی و ارتباطات پنهان؟
نقد یا نق‌زدن؟
پیش از برگزاری نشست مونیخ، آقای دوشوکی حملات و نقدهایش را آغاز کرده بود؛ گویی نتیجه‌ی نشست از قبل به دستش رسیده بود! در حالی که هر حرکت سیاسی جمعی امری موقتی و قابل اصلاح است. نقد سازنده یعنی شناسایی ایرادها و ارائه‌ی راه‌حل برای بهبود. اما آنچه از ایشان می‌بینیم بیشتر به نق‌زدن‌های بی‌پایان شباهت دارد تا نقد. یک روز مدافع پرشور، روز دیگر مخالف سرسخت؛ این رفتاری نیست که بتوان آن را جدی گرفت.
مردم نادان نیستند
امروز جامعه ایران ساده‌لوح نیست. در عصر شبکه‌های اجتماعی، مقایسه‌ی مواضع گذشته و امروز هر فرد آسان‌تر از همیشه است. مردم به‌خوبی می‌بینند و درک می‌کنند که تناقض‌ها و چرخش‌های ناگهانی قابل توجیه نیستند. همین تناقض‌هاست که باعث شده جایگاه آقای دوشوکی از حضور در رسانه‌های پرمخاطب به انتشار نوشته‌ها در وبلاگ‌های بی‌خواننده سقوط کند.
سخن پایانی: دعوتی از سر دوستی
آقای دوشوکی! این نوشته آخرین نقد من به شماست، اما در عین حال دعوتی دوستانه است. اگر واقعاً دغدغه‌ی آزادی ایران را دارید، به‌جای تناقض و دشمن‌تراشی، صداقت و ثبات را پیشه کنید. سیاست عرصه‌ی راه‌گشایی است نه راه‌بندی. به‌جای نق‌زدن‌های بی‌ثمر، نقد کنید، پیشنهاد بدهید و در کنار مردم بایستید.
من که جوان‌تر و بسیار کوچک‌تر از شما هستم، این تناقض‌ها را به‌خوبی می‌بینم. مطمئن باشید نسل جوان ایران با چشمی تیزبین‌تر از ما، فردا شما و همه‌ی ما را قضاوت خواهد کرد. راه درست همان راه صداقت و همبستگی است. امیدوارم شما نیز در این مسیر گام بگذارید.
ارشان اذری