دوشوکی و تناقضی که نمیتواند پنهان کند: وقتی مدعی اخلاق، خودش اسیر همان خطا میشود
ارشان اذری
عبدالستار دوشوکی سالهاست خود را «مدافع مردم بلوچستان» و «مبارز علیه تبعیض» معرفی میکند. او بارها علیه برچسبزنی به یک قوم یا جریان بهخاطر رفتار چند نفر هشدار داده و گفته است: «رفتار یک فرد، نشاندهنده ماهیت یک ملت نیست.» تا اینجا همهچیز منطقی به نظر میرسد.
اما همین آقا، بهمحض آنکه پای سلطنتطلبان به میان میآید، ناگهان تمام آن اصول اخلاقی و منطقی را فراموش میکند. به یک پرونده قاچاق مواد مخدر در کانادا اشاره میکند که متهمش خود را سلطنتطلب معرفی کرده، و بعد با زیرکی کودکانه تلاش میکند این ماجرا را لکهای بر پیشانی همه سلطنتطلبان جا بزند. این دقیقاً همان مغالطهٔ نخنمای «گناه بهواسطهٔ ارتباط» است که رسانههای امنیتی جمهوری اسلامی سالها تمرینش دادهاند.
برگرداندن آینه به سمت دوشوکی
اگر بخواهیم از همین منطق استفاده کنیم، کافی است نگاهی به تاریخ معاصر بلوچستان بیندازیم:
از عبدالمالک ریگی و گروه جندالله گرفته تا جیشالعدل و جبهه آزادیبخش بلوچستان، افرادی از همین منطقه دست به ترور، بمبگذاری، گروگانگیری و قاچاق زدهاند. با منطق دوشوکی باید گفت: «پس همه بلوچها تروریستاند!»
اما همه میدانیم که این حرف هم بیاساس است، هم توهینآمیز، هم ظالمانه. اکثریت مردم بلوچ، شریف، صلحجو و قانونمدارند. جالب اینجاست که خود دوشوکی سالها با همین استدلال به دفاع از مردم بلوچ پرداخته و این نوع تعمیمها را محکوم کرده است.
استاندارد دوگانه یا ابزار سیاسی؟
پس چرا وقتی نوبت به سلطنتطلبان میرسد، همان خطا را با اشتیاق تکرار میکند؟ پاسخ روشن است: اینجا دیگر پای منطق و اخلاق وسط نیست، بلکه پای ابزار تبلیغاتی و بازیهای سیاسی است. دوشوکی از همان ترفندی استفاده میکند که بهظاهر با آن مخالف است، چون هدفش تخریب یک جریان سیاسی است، نه دفاع از حقیقت.
سیاست یا پروپاگاندا؟
چنین رفتارهایی بیش از آنکه نقد سیاسی باشند، شبیه عملیات رسانهای هستند؛ عملیاتهایی که بهجای پرداختن به اصل موضوع، با لکهمالی و سناریوهای روانی، رقیب را بیاعتبار کنند. این دقیقاً همان رویکردی است که جمهوری اسلامی برای ضربهزدن به مخالفانش در داخل و خارج از کشور به کار میبرد.
حرف آخر
عبدالستار دوشوکی باید تکلیفش را با خودش روشن کند:
یا واقعاً به اصولی که درباره بلوچها میگوید باور دارد و همان را درباره دیگران، از جمله سلطنتطلبان، هم رعایت میکند؛ یا صادقانه اعتراف کند که این شعارها فقط پوششی برای حملههای گزینشی و هدفمند به جریانهای سیاسی مخالفش است.
اخلاق سیاسی این نیست که وقتی نوبت به خودت میرسد فریاد «بیانصافی» سر بدهی، و وقتی نوبت به رقیب میرسد همان بیانصافی را با لبخند انجام دهی.
نظرات