هامون نیشابوری، آسو

نظریه‌های توطئه احتمالاً یکی از قدیمی‌ترین و شناخته‌شده‌ترین مسائل جوامع بشری است که به شکلی متناقض‌نما با افزایش فناوری‌های ارتباطی و آسان‌تر شدن جریان اطلاعات نه تنها از رونق نیفتاده‌اند بلکه بر سرعت و دامنه‌ی انتشار آنها افزوده شده است.[1] طُرفه آن که خود ابزارهای فناوری اطلاعات، برای مثال، در دوران همه‌گیری کووید۱۹ به یکی از مظنونان اصلی نظریه‌های توطئه تبدیل شدند. برای نمونه، در انگلستان به ۴۰ مهندس مخابرات که در زمینه‌ی نصب و راه‌اندازی دکل‌های نسل پنجم شبکه‌ی مخابرات (5G) فعال بودند حمله شد زیرا این تصور نادرست شکل گرفته بود که نیروهایی در صنعتِ ارتباطات جهانی در انتشار کووید۱۹ دخالت دارد.[2] همان‌طور که در مقاله‌ی «روانشناسیِ‌ نظریه‌های توطئه» آمده است، در مواجهه با رویدادهای ناشناخته و فناوری‌های پیچیده چیزی که جذابیت زیادی برای گروهی از مردم دارد تبیین‌هایی نسبتاً ساده اما کلی‌نگر است که نشان می‌دهد در پس تمام این پیچیدگی‌ها،‌ توطئه‌ی گروهی کوچک از قدرتمندان قرار دارد.[3]

علاوه بر قدمت تاریخی این پدیده،‌ گستردگی جغرافیایی آن هم چشمگیر و تأمل‌برانگیز است. نظریه‌های توطئه‌ به رغم آن که ممکن است از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر سرایت کنند اما در هر محدوده‌ی جغرافیایی ویژگی‌های خاص خود را دارند که برآمده از فرهنگ، تاریخ و سوگیری‌های ذهنی مردم همان منطقه است. برای مثال، با توجه به فراوانی زمین‌لرزه و شدت وقوع آنها در ژاپن گه‌گاه نظریه‌های توطئه‌ای در این باره رواج پیدا می‌کند. یک نمونه‌ی اخیر آن زلزله و سونامی سال ۲۰۱۱ در توهوکو بود که خسارت‌های زیادی به بار آورد و باعث انفجار چند راکتور هسته‌ای شد. بنا بر آمارها، بیش از ۱5 درصد مردم باور دارند که این زلزله مصنوعی و اقدامی از جانب آمریکا برای فلج کردن اقتصاد ژاپن بوده است.[4]

در خاورمیانه، با در نظر گرفتن فرهنگ و تاریخ آن، نظریه‌های توطئه عمدتاً در قلمرو سیاست و دین است. با توجه به دخالت‌های متعدد کشورهای غربی در این منطقه و همچنین تنش‌های دینی و قومی آن، این امر جای تعجب ندارد. همان‌طور که در مقاله‌های این دفتر خواهیم دید، در واقع این نظریه‌ها چهارچوبی تبیینی برای گروهی از مردم فراهم می‌آورند که به کمک آن می‌توانند بسیاری از این دخالت‌ها و تنش‌ها را درک کنند. و در مقابل، پذیرش این نظریه‌ها نیز بر جریان تاریخ  معاصر این منطقه تأثیرگذار بوده است زیرا موجب پدید آمدن حس ناتوانی در برابر این به اصطلاح «توطئه‌های خارجی» شده است.[5]

در ایران نیز حضور این پدیده هم قدمتی تاریخی دارد و هم در دوران معاصر نقش مهمی در بسیاری از رویدادها و جهت‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی کشور داشته است. و البته این «دسیسه‌پنداری» در میان ایرانیان چیزی نبود که از دید ناظران خارجی پنهان بماند. برای مثال، لرد کرزن در صفحات پایانی کتاب ایران و قضیه‌ی ایران (۱۸۹۲) می‌نویسد: «ایرانیان مردمی شکاکند و ... همیشه ... خیال می‌کنند که نیرنگی در کار است.»[6] شاید بتوان گفت که یکی از نشانه‌های خودآگاهی به گرایش‌های جامعه،‌ توانایی خندیدن به آنها است. در رابطه با «دسیسه‌پنداری» یکی از نمونه‌های مشهود این خودآگاهی را می‌توان انتشار رمان دائی جان ناپلئون و اقتباس تلویزیونی آن دانست، یعنی زمانی که مردم ایران به عبارت توطئه‌باورانه‌ی «کار، کارِ انگیلیس‌هاست» خندیدند.

در این مجموعه تلاش شده است تا از جنبه‌های مختلف این پدیده‌ی فراگیر و تاریخی را بررسی کنیم. به‌جز یک گفتگو و دو مقاله که عنوان نویسنده‌ی آنها مشخص است،‌ سایر مطالب در واقع برگرفته از نوشته‌های متعددی است که در زیر هر مقاله به آنها اشاره شده است. هدف از این کار این بوده است که به جای ترجمه‌ی یک مأخذ، با کمک نوشته‌هایی که موضوع واحدی دارند، بر نکات کلیدی و خواندنی هر مقاله بیفزاییم و تا حد ممکن مطلب جامعی ارائه کنیم.

در مقاله‌ی نخست از جنبه‌ی روانشناختی به مسئله‌ی توطئه‌پنداری می‌پردازیم. یکی از پرسش‌هایی که معمولاً هنگام بررسی این پدیده به ذهن می‌رسد این است که چرا برخی افراد بیشتر به پذیرش نظریه‌های توطئه گرایش دارند؟ این مقاله در حقیقت تلاشی برای پاسخ دادن به این پرسش است و نشان می‌دهد که علت باور به چنین نظریه‌هایی ترکیبی پیچیده از عوامل رواشناختی، اجتماعی و فرهنگی است. همچنین با بررسی نمونه‌های مختلف به این موضوع می‌پردازیم که چرا برخی رویدادها بیشتر موجب بروز نظریه‌های توطئه می‌شوند و اصولاً چرا برخی نظریه‌های توطئه جذابیت بیشتری دارند. در نهایت، این مقاله هشدار می‌دهد که باید از هر نوع نگاه تقلیل‌گرایانه که بدون در نظر گرفتن عوامل فرهنگی و تاریخی، باور به نظریه‌های توطئه را به ویژگی‌های فردی نسبت می‌دهد، پرهیز کرد.

در مقاله‌ی دوم به بررسی رابطه‌ی دین و نظریه‌های توطئه می‌پردازیم و شباهت‌ها و تفاوت‌های آنها را بررسی می‌کنیم. با توجه به نقشی که بنیادگرایی دینی در دوران معاصر پیدا کرده است، یافته‌های دین‌پژوهان درباره‌ی فرایندهای تولید و نشر چنین نظریه‌هایی می‌تواند به فهم عمیق‌تر و گسترده‌تر وضعیت کنونی یاری برساند. ابتدا به این موضوع می‌پردازیم که بین سکولار شدن جوامع،‌ یا به اصطلاح «افسون‌زدایی» از جهان، و تولید نظریه‌های توطئه چه رابطه‌ای وجود دارد. نکته‌ی مهم دیگری که در پایان مقاله مطرح می‌شود این است که آیا می‌توان از دین برای مقابله با انتشار نظریه‌های توطئه کمک گرفت یا خیر >>>