ژینوس صارمیان
هر چهار روز یک زن در کشور ما توسط یکی از مردان خانواده به قتل میرسد، و چرخه معیوب «قتل – عدم مجازات قاتل» بار دیگر تکرار میشود، درحالیکه قاتلان هر بار گستاختر و بیپرواتر میشوند.
همین چند روز پیش، دختری به دست پدرش به قتل رسید؛ درحالیکه دو سال پیش، دخترعموی او نیز قربانی خشونت خانوادگی شده و به دست عمویش جان باخته بود.
با هر قتل، پرسشهای تلخی دوباره مطرح میشوند:
* چند بار دیگر باید شاهد قتل فجیع دختران و زنان این سرزمین باشیم؟
* تا کی پدر، برادر، همسر، عمو، دایی و حتی عموزادهها خود را مالک جان و زندگی یک زن خواهند دانست؟
* چند قاتل دیگر باید پس از سپری کردن حبسی کوتاه، آزادانه به جامعه بازگردند و الگوی جدیدی برای مردان زنکش شوند؟
* چند سال دیگر باید منتظر بمانیم تا کار فرهنگی به نتیجه برسد؟
«تغییر» تنها اصل ثابت این جهان است.
درحالیکه روانشناسی نوین تأکید دارد که والدین مالک فرزندان خود نیستند، قوانین کشور ما همچنان با دیدگاهی کهن و قرونوسطایی، پدر را ولی دم و صاحب جان فرزندش میداند؛ تا جایی که حتی در برابر قتل او نیز پاسخگو نمیباشد.
«ندانمکاری» یعنی دست روی دست گذاشتن و هیچ اقدامی برای تغییر این قوانین نکردن، و درعینحال انتظار نتایج متفاوت داشتن.
قانون نباید میان قاتلان در قتلهای ناموسی و دیگر قاتلان تفاوت قائل شود؛ زیرا قانونی که تبعیضآمیز باشد، نمیتواند مدعی اجرای عدالت باشد.
اولین و حداقلترین اقدام در این مسیر، تصویب لایحه منع خشونت علیه زنان است—لایحهای که پس از دوازده سال تعلل، همچنان در انتظار تصویب مانده است.
#زن_کشی
#قتل_ناموسی
نظرات