برگی از «امتناع تفکر در فرهنگ دینی» - آرامش دوستدار

با این توضیحات می‌خواهم از جایی شروع کنم که فرهنگ روحی ما آغاز می‌گردد، تا در پی آن نشان دهم که فرهنگ ما چگونه از پندار دینی و با پندار دینی پا به عرصهٔ وجود گذاشته است. این آغاز جایگاه زرتشت است. اگر فرهنگ دینی آن باشد که از اعتقاد، یعنی از وابستگی به آن حقیقت «ناپرسیدنی و ناکاویدنی» برمی‌خیزد، حقیقتی که به آن معنا می‌دهد و آن را در تجلیات گوناگونش موجه می‌کند، فرهنگ ما از آغاز تاکنون دینی بوده است. برای پی بردن به درستی یا نادرستی این ادعا کافی‌ست عللی را بیابیم که چنین فرهنگی را به وجود آورده‌اند. اگر این علل به معنایی که مراد کردیم دینی باشند، دیگر تلاش برای یافتن و نشان دادن تظاهرات مسلط غیردینی در فرهنگ ما عبث خواهد بود. این علل را در پنداشت زرتشت، که نفوذ ژرف تاریخی‌اش در سه دین بزرگ سامی غیر قابل تردید است، نه به عنوان تنها پندار دینی، بلکه به منزلهٔ بارزترین و زورمندترین نمودار پندار دینی ادیان کهن ایرانی می‌توان یافت. تاریخ روحی ما را تا زرتشت می‌توان دنبال کرد. با وجود همهٔ مشکلاتی که تحقیق در مبادی دینی ایران کهن را حتی برای متخصصان نیز دشوار می‌کنند، تا این اندازه مسلم است که زرتشت به ادعای خود، مانند هر پیامبر دیگر، از حقیقتی سخن می‌گوید که او از اهورامزدا نیوشیده و در رؤیایی مشابه به کرات دیده است. این حقیقت را وی یزدانی می‌نامد، یزدانی در پندار دینی یعنی ناکاویدنی و ناپرسیدنی.

پندار زرتشت که بنا را بر این حقیقت مطلق می‌نهد و هر امری را در پرتو این حقیقت می‌نگرد، همیشه معطوف این حقیقت است و از این‌رو نخست در این معطوفیتش عاطف بر امور. یزدانی بودن یک امر همیشه آن امر را خدشه‌ناپذیر می‌سازد. چنین امری مطلقاً حقیقت است و ضدِ مطلق هرگونه چون و چرایی که به تردید در آن بیانجامد. زرتشت پیام‌آور چنین حقیقتی‌ست. ببینیم زرتشت چه پیامی به منزلهٔ حقیقت برای ما دارد. پیام وی متضمن یک تشخیص و یک تصمیم است. تشخیص این است که گروهی از مردم به گروه دیگر زیان و آزار می‌رسانند. این گروه نخست بَدان و دروغگویانند. گروه دوم نیکان و راستگویان. و چنین نظامی راستین نیست. تصمیم این است که نظام راستین برقرار گردد. نظام وقتی راستین می‌شود که امور چنان نمانند که هستند، بلکه چنان شوند که باید باشند. بنابراین زیان، آزار و دروغ باید از زمین رخت بربندند و این وقتی خواهد بود که نیکان بر بدان پیروز گردند. جهان در هیأت دوگانهٔ خود بر اساس این تشخیص و تصمیم میدان نبرد نیک و بد یا راست و دروغ است و در این نبرد سرانجام نیک بر بد چیره می‌گردد. این چکیدهٔ پیام زرتشت است. این پیام به رویدادهای جهان، اعم از مادی و معنوی، سرشتی دوگانه می‌دهد، و می‌خواهد نظام راستین را که منظور این رویدادهاست متحقق نماید. محور این سرشت دوگانه اخلاق است. اخلاق در آن واحد یعنی سرشت این رویدادها، و عمل و اقدام در برآوردن منظور نهایی آنها. این منظور در همکاری انسان با اهورامزدا سرانجام برآورده خواهد شد. بدینگونه پیام زرتشت، که حقیقت و هستی‌اش به وحی اهورایی است، همه چیز را از پیش و برای همیشه قطعی می‌کند: سرشت امور، تکلیف امور و غایت امور را. و این یعنی جایی برای پرسیدن و اندیشیدن باقی نگذاشتن، هر دو را ممتنع کردن.