پیشتر بارها در بارۀ محمود دولت آبادی و کُرنش هایش به مقامات ریز و درشت فاشیست ها مطالبی تقدیم شده، برای نمونه   اینجا  و  اینجا. ولی این ستایش اخیر او از  یکی از خونریز ترین فاشیست ها دیگر جای کوچکترین شک و تردیدی نمیگذارد که ارسال یک عدد خاک عالم تو سرت لازم میباشد.

بالا از مطلبی است که چند ماه پیش بمناسبت قربون صدقه رفتن خاک توسر از جانی مردم ایران و منطقه، قاسم سلیمانی تقدیم شد.

همانطور که شاهین نجفی پیش بینی کرده بود (ویدیو ↓) ، از همبستری با فاشیست های اسلامیست "اصلاح طلب" و غیرۀ ایرانی کُش و ایران ویران کُن  چیزی عاید  هنربندان الا ننگ نمیشود.

خبر جدید:

"در آمریکا به من گفتند اگر بمانی، کلیدر ترجمه می‌شود و اگر ترجمه شود، نوبل می‌گیرد. حالا تصور کنید می‌ماندم و می‌گفتم علاوه بر کلیدر، اثر جدید و منتشرنشده‌ام هم هست و مسلما که در آن شرایط بهتر می‌توانستم از کلنل بهره‌برداری سیاسی کنم اما من حرفش را هم هیچ کجا نزدم و به خواست خودم برگشتم و در آن شرایط به کارم در روزگار سپری شده ... ادامه دادم.

آقای روحانی، اشتباه مرا ببخشید که به شما امید بسته بودم. چون در دوره آقای احمدی‌نژاد، اگر اجازه نشر کتابم را ندادند، اجازه هم ندادند کسی کتاب مرا جعل کند. شاید این تدبیر به خاطرشان نرسیده بود! افتخار جعل‌شدنش متعلق به دوران تدبیر و امید آقای روحانی است و البته افتخار هیچ کاری نکردن. وزارتخانه ایشان هم!"

به عبارت دیگر؛ نتیجه آنهمه مماشات و چاپلوسی از فاشیست ها که به بهای رد کردن دریافت نوبل هم بوده تا شاهکار ادبی "کلنل" اجازه چاپ بگیرد، حالا تنها ننگ و خاک توسری برای محمود دولت آبادی مانده. ابله.

 

دور نیست، رهایی اصلاً دور نیست.

"تنها حقیقت است که رهایی میبخشد"

 

تبریک

پ.ن. به نوشتۀ حسین نوش آذر در باره دولت آبادی  و این هنربند ننگین دیگر هم سرکی بکشید.