محمدرضا شجریان، خوانندۀ موسیقی کلاسیک ایران در ویدیویی که بمناسبت نوروز منتشر کرد در لفافه از ابتلا به بیماری،  که برخی آنرا سرطان کلیه اعلام کرده اند، سخن گفت.

بدون شک اگر محبوب القلوب بودن نوشدارو میبود، شجریان که میشود بنا بر شواهد عینی ادعا کرد محبوب ترین خوانندۀ ایرانی است بزودی بر بیماری چیره میگشت.

ولیکن، آرزوی خالصانه برای رهایی از بیماری  و طول عمر شجریان دلیل نوشتن این چند سطر نمیباشد.

اگرچه این ایام که بقول عبید روزگار مذهب مختار است، نوکر صفتی،  سست عنصری و هنربندی حرف اول را میزند،  مذهب منسوخ هویت ایرانی که سرافرازی، عدم تمکین به ظالم و چشم پوشی از فواید همدستی با آنان میباشد سرطان لاعلاجی  است که شجریان نماد آن میباشد و سرانجام دَخل حاکمیت فاشیست های اسلامیست "اصلاح طلب" و غیرۀ ایرانی کُش و ایران ویران کُن را خواهد آورد.

شجریان همواره سرزنده باشد و رهایی ایرانی و ایرانی را ببیند و چهچهه های آزادی بزند.

بالا از سری نوشته ها دربارۀ شجریان است که فرودین سه سال پیش تقدیم شد. بتازگی فاشیست های اصلاح ناپذیر اسلامیست ایرانی کُش و ایران ویران کُن "مستندی" علیه شجریان پخش کرده اند که چیزی جز جفتک پراندن نیست و سعی در لگد زدن به این محبوب القلوب ایرانیان. آی زکی.

تنها راه رهایی، تلاش بی امان برای سرنگونی کلیت حاکمیت اصلاح ناپذیر فاشیست ها میباشد. تحریم های کمر شکن و کپی برداری از مُدل رهایی بخش در آفریقای جنوبی و برمه نقشه راه است.

 

دور نیست، رهایی اصلاً دور نیست.

"تنها حقیقت است که رهایی میبخشد"

 

 تبریک

پ.ن. برای نمونه به اینچا، اینجا، اینجا و اینجا هم سرکی بکشید.