خانه گالری
چهکاری از دست ما برمیآید؟ ما ـــ شهروندان ـــ وحشتزدهایم. هر پاسخی باید این را پیشفرض بگیرد که عاطفه/تأثّر غالب ما، وحشت است. نه امید، نه کنجکاوی، نه صبر. ما وحشتزدهایم و موضوع وحشت ما، خود را در همهچیز ضرب کرده است. همهچیز مضربی از وحشت است: آسمان، زمین، دیگری، دولت، خدا، مرگ، دوست، نشانیها، عشق، اقتصاد، همسایه، آینده، و تمام چیزهای دیگری که قابل تصورند. پرسشِ «چهکاری از دست ما برمیآید» درواقع سایهی پرسش دیگری است: «با این وحشت سرتاسری باید چهکار کنیم؟» —ایلکای