چنین گفت
نظرات
تازه ترین چنین گفت های Fred
اگر آمریکاییها از حد شعار علیه سپاه، یک قدم پا را فراتر بگذارند، خودشان میدانند با چه مصیبتهایی مواجه خواهند شد.
Fred | ۶ سال قبل
۰ ۱۱۳۴
آمریکاییها به خیال خود علیه سپاه و در واقع علیه انقلاب و ایران نقشه میکشند و گربهرقصانی میکنند، البته این خباثتها به جایی نخواهد رسید و با برگشتن کید و فریب آنها به خودشان، دشمنان جمهوری اسلامی مانند ترامپ و احمقهای دور و بر نظام حاکمه آمریکا در حال حرکت به سمت حضیض هستند
Fred | ۶ سال قبل
۰ ۱۲۴۰


Why Kangaru court?
ای فرزند خلف امام حسین، شهادتت مبارک.
بر سینه ات نشست
زخم عمیق و کاری دشمن
اما
ای سرو ایستاده نیفتادی ...
این رسم توست که ایستاده بمیری ...
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخم دار است
با ریشه چه می کنید؟
گیرم که بر سر این باغ بنشسته در کمین پرنده اید
پرواز را علامت ممنوع می زنید
با جوجه های نشسته در آشیان چه می کنید؟
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
گیرم که می زنید
با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید؟
خسرو گلسرخی
به گمانم جرم ایشان "سوءقصد علیه خانواده سلطنتی" اعلام شده بود.
اقدام به آدم ربایی و گروگانگیری یا چیزی شبیه این.
ادعا شده بود که قرار بر این بوده، که این اقدام را انجام دهند و جرم را مرتکب شوند.
اینکه قبل از پیاده کردن نقشه، قضیه لو رفته، باعث نفی جرم نمیشود.
یعنی برنامه ریزی جرم هم جرب محسوب میشود.
علی پی
همونطور که بارها و بارها این مسئله توضیح داده شده، در زمان تصمیم گیری در مورد ربودن رضا پهلوی، خسرو گلسرخی از پنج ماه قبل در زندان بوده و هیچ ارتباطی با اون گروه نداشته، نه قبل از به زندان رفتن و نه بعد از آن!
دلیل اینکه خسرو به مأمورین گفت: دادگاه شما رو به آتش میکشم، هم همین بوده (رجوع شود به ویدیوی دفأعیات گلسرخی و همچنین ویدیوی مصاحبه با عاطفه گرگین)
جریان اون به اصطلاح "توطئه" که از طریق خانم شکوه فرهنگ (یا شکوه میرزادگی، یا شکوه پاسارگاد که اینجا هم مقاله مینویسه، یا شکوه نوری علأ... یا شکوه خیلی چیزهای دیگه) لؤ رفت، به طور مفصل در مطبوعات مطرح شده. شما میتونید مطالب رو از طریق اینترنت پیدا کنید و بخوانید.
سوری خانم:
این همه را من میدانم.
گوشه هایی از مدافعاتش را ما همه دیده و شنیده ایم.
کار دادستان، تا آنجا که من خبر دارم، گیر انداختن متهم است.
گاهی هم در این کار زیاده روی میکنند.
اینجاست که محکمه های نوین، حق و جایگاهی برای متهم و وکیلش قائلند که از خود دفاع کنند. و طرف خودشان را برای قاضی تعریف کنند.
حال اگر شما به جای انکار اتهام و احضار شاهدین و کارهای دیگری که هر متهم عاقلی از خود قرار است بکند، در مورد صحرای کربلا نطق میکنید، این دفاع در هیچ محکمه ای به کمک هیچ متهمی نمی آید.
مهربان:
نوشتم "ادعا شده بود"، که بیش از این هم نمیتوانم در مورد این اتهام نظری داشته باشم چون از جزییایت این پرونده، اطلاعات خاصی ندارم.
مجازات اعدام را بسیاری نمیپسندند.
امروزه مجازات اعدام، در غیاب مقتول، لااقل در آمریکا اجرا نمیشود.
اما در همین امریکا، امروز هم نقشه برای قتل افراد، مجازاتی برابر با قتل افراد دارد.
اما معمولاً مجازات جرم انجام شده، با جرم قطع شده، تفاوت چندانی نمیکند.
یعنی قانونگزار همان مجازات را برای دزد کارکشته و ماهر( که موفق به دزدین پول شد اما سال بعد دستگیر شد)، و آن دزد ناشی (که قبل از رسیدن به پول گیر افتاد) قائل میشود.
علی آقا
فرق بزرگیست بین شنیدن و فهمیدن!
از قرار شما با آنکه دفاع گلسرخی رو در محکمه شنیدید، باز هم متوجه موضوع نشدید و ایشان رو متهم میکنید که در مورد صحرای کربلا صحبت کرده. به قول فرانسویها " هیچکس کٔر تر از کسی که نمیخواهد بشنود، نیست"
گلسرخی به وضوح گفت که: ۵ ماه پیش دستگیر شدم، تحت شکنجه قرار گرفتم و خون ادرار کردم.... و امروز به دادگاه احضار شدم که "توطعه کرده ام"
چگونه او میتوانست از درون دادگاه با توطئه گران، همکاری کرده باشد؟ و یا حتی نقشه اون رو کشیده باشد؟
گلسرخی شاید از نظر شما یک دیوانه بوده (یا اینکه یک متّهم عاقل نبوده!) اما برای ملت ایران یک قهرمان ملیست!
دلیلش هم همینه که هنوز بعد از اینهمه سال، در سالروز مرگش از او و دانشیان صحبت میشه.
درود به روح پاک تمام قهرمانان ملی ایران زمین، از میرزا کوچک خان تا گلسرخی و دانشیان.
معذرت میخوام، تصحیح میکنم:
چگونه او میتوانست از درون زندان با توطئه گران، همکاری کرده باشد؟ و یا حتی نقشه اون رو کشیده باشد؟
سوری خانم:
عرض کردم. من با اینکه اینطور مطالب را دنبال میکنم، نه در دادگاه ایشان حضور داشتم، و نه از جزییات اتهام، دادرسی و دادگاه ایشان اطلاع خاصی دارم.
من همان 20 دقیقه(؟) که قرار است از خودش دفاع کند، و نطق راجع به مطالب دیگر میکند را شنیده ام. تازه یکی دوجمله در رد اتهام که دفاع نیست!
حال اگر در دفاع از خود کار دیگری کرده،( که شاید کرده) بفرمایید و ذکر کنید.
"دیوانه" را هم لطفاً در دهان من نگذارید.
( از آنور هم از کجا میدانید که " ایشان برای ملت ایران قهرمان ملیست"؟)
اکثر جمعیت زیر 30 سال ایران اصلاً نام ایشان را هم نشنیده اند.
تا آنجا که من مشاهده کرده ام- و نمیخواهم هم ادعا کنم که همه اینچنین هستند- این نسل جوان ایران، چنان از دولت اسلامی دلش به هم خورده، که هرکس که هر جوری به این انقلاب وصل است یا زمانی بوده را یا ابله، و یا خائن میداند.
در "توطئه" برای ارتکاب جرم، افراد چون جزو گروهی محسوب میشوند، نهایتاً تمام اتهامات، شامل همگی میشود، حتی اگر شخص از آن اطلاعی از آن قسمت از نقشه نداشته باشد.
علی آقا
مطمئناً من و شما در مورد یک ایران مشترک صحبت نمیکنیم.
نمیدونم شما از کدام ایران و کدام نسل پایین تر از ۳۰ سال صحبت میکنید، اما تا اونجأی که من اطلاع دارم، اون جوانهای که دلسوز میهن هستند و متعهد هستند و عرق میهنی دارند، همگی گلسرخی رو میشناسند و به او احترام میگذارند ( چه کمونیست باشند یا نباشند)
اما....
میدونم که بحث کردن با شما در اینمورد بی فایده هست.
پس با احترام، همینجا غائله رو ختم میکنم.
[در "توطئه" برای ارتکاب جرم، افراد چون جزو گروهی محسوب میشوند، نهایتاً تمام اتهامات، شامل همگی میشود، حتی اگر شخص از آن اطلاعی از آن قسمت از نقشه نداشته باشد.]
بله، اتفاقاً دادستان دادگاه ملوکانه هم دقیقا همین نظر رو داشت!
هر چی میگیم که گلسرخی اصلا جزو اون گروه نبوده، باز هی حرف خودشو میزنه.....
بیخیال آقا. حق باشماست.
شما میتوانید با این قانون مخالف باشید.
اما در بیشتر جاها، داستان همان است که عرض شد:
اگر شما جزو گروهی هستید که قرار است با همکاری یک دیگر خلافی مرتکب شوید، "آگاهی از تمام نقشه ها و اعمال" شرط لازمی برای زدن اتهام تمام جرائم به شما نیست.
یعنی اگر شما جزو گروه بانک زنی هستید، و در زمان دزدی، شخصی به ضرب گلوله یکی از همکاران شما کشته میشود( در حالی که قرار نبود اصلاً کسی اسلحه گرم بیاورد)، بله، اتهام قتل متوجه شما هم میشود.
اکثر کشورها به گمانم چنین عمل کنند.
علی آقا
شما هم گمونم امشب مست کرد، یا فارسی ندونست!
سوری خانم:
روی عقاید میشود بحث کرد.
روی حقایق خیر.
شما هر عقیده ای در مورد گلسرخی دارید برای خودتان محترم است.
من روی آن با شما بحثی ندارم.
اما من اینجا نحوه دادرسی و مکانیزم جرم "توطئه" را برای شما و دوستان دیگری که ممکن است در مورد این قوانین اطلاع ندتشته باشند شرح میدهم.
"امشب مست کرد یا فارسی ندونست" رو نگرفتم.
ولی خوب، لابد بانمک بوده :-)
علی آقا
بله خیلی با نمک بود. شما امشب یا مست هستید یا فارسی یادتون رفته.
همیشه اهل مغلطه و کش دادن بحث در بیراهه بودید، ولی امشب دیگه نوبره به خدا :)
هر چی میگم که گلسرخی اصلا جزو اون گروهی که خیال سؤ قصد داشته، نبوده، باز هی راجع به "گروه" و "توطئه" و قانون و آمریکا و صحرای کربلا و از این قبیل حرف میزنید.
این دقیقا همون "حقایق" هست که شما با بحث هایی حاشیهای میخواهید کتمان کنید.
من هم والله امشب خیلی خسته هستم.
درود به روح پاک گلسرخی و دانشیان.
شب شما بخیر
سوری خانم:
دادستان، این عده را به هم ربط داده و قاضی هم قبول کرده.
متهم میتواند فقط با یک نفر ارتباط داشته باشد و جزو گروه محسوب شود.
متهم میتواند جزو گروه محسوب شود، حتی اگر خودش متوجه نباشد.
این ها همه موارد حقوقی است.
حال اگر معتقدید گلسرخی و دانشیان با هیچ کدام بقیه، کوچکترین دوستی و آسنایی نداشتند، این هم خوب البته ادعایی است.
این است ادعای شما؟؟
افتخار امیر حسین فطانت به لو دادن:
"اگر من هزار سال، اگه من هزار بار دیگه بدنیا بیام، هزار بار در اون شرایط قرار بگیرم، هزار بار همون کاری رو میکردم که کردم. اصلاً آقا من از چیزی که گذشت پشیمون نیستم."
در اینکه تروریست گلسرخی خل و چل بود حرفی دارش نیست. منتها جای اعدام باید به تیمارستان میفرستادانش!
رضا علامه زاده از ماجرای "گروه خسرو گلسرخی" می گوید
https://www.youtube.com/watch?v=-ZZZ_GJveHA
نه مریض بود، نه دیوانه بود، نه دیپرس بود!
گلسرخی فقط یک انسان بود، انسان واقعی و متعهد.
https://www.youtube.com/watch?v=EVTmUgHx6vQ
Thank you
If you listen to the third part (part 3) of this last video, you will here the complete speech of Golsorkhi. That coi;dn't come from a sick minded or a depressed human being
آخر این چه دفاعی است؟؟
من نمیدانم آیا ایشان وکیل داشته یا نداشته؟
تمام دفاع ایشان همین بوده، یا حرف های دیگری هم زده اند؟
خوب...بعضی برای هدف شان آرزوی مرگ دارند.
وقتی کسی به جای ارائه دلیل و برهان و شواهد و مدارک، در مقابل دادگاه نطقی میکند که هیچ به اتهاماتش ربطی ندارد، حکم غیر عادلانه هم میتواند بگیرد.
من در آمریکا قاضی ای را نمیشناسم که به متهم چنین فرصتی دهد که به جای دفاع از خود، " از خلقش دفاع کند".
بهر حال جالب بود.
مرسی.
اون اشخاصی که نمیفهمند به دلیل اینکه اصلا نمیخواهند چیزی بفهمند، که خوب عذرشون موجهه.
اشخاصی که صادقانه میخواهند واقعا درک کنند که چرا گلسرخی و دانشیان، به جای دفاع از خودشون، اینطور سخنرانی کردند:
فقط برای چند لحظه فکر کنید که این دادگاه، یک دادگاه جمهوری اسلامیست و متهمین، همه از شعرا، نویسندگان و روشنفکرانی هستند که به جز اظهار نظر مخالف کردن در باره رژیم، هیچ گناهی نداشتند و اتهام آنها دروغین و ساختگی باشد.
اگر این متهمین که از طرف دولت جمهوری اسلامی به مجازات اعدام محکوم میشدند، قبل از مردن، در دادگاه اینطور سخنرانی میکردند، چه احساسی در مورد اونها میداشتید؟
چه میگفتید؟
سوری خانم:
من نمیدانم منظور تان از " اون اشخاصی که نمیفهمند" چیست؟
مانند همیشه، آنهایی که با شما شاید همعقیده نباشند، اینگونه خطاب میشوند؟
چهره های تاریخی ای هستند که معاصر شما هستند و به شما به هر دلیلی، مهر، و یا کین، خاصی نسبت به آنها پیدا میکنید.
و بعد آنهایی هستند که راجع به آنها در کتاب ها میخوانید. طبیعتاً با این افراد ، انسان پیوند عاطفی عمیقی پیدا نمیکند.
من چیزی از محاکمه گلسرخی، به علت سن کم، به خاطر ندارم.
هر چه از او میدانم، مطالبی است که دیگران در مورد او نوشته و گفته اند.
ایشان برای عده ای چهره ای مثبت هستند و برای عده ای، چهره ای منفی.
این مثال شما، در کامنت آخرتان، من را به فکر انداخت.
"اعدام های زمان شاه" را من هیچوقت حس نکردم، چون در میان دوستان و اقوام و آشنایان ( مثلاً یک گروه 500 نفره) کسی در میان آنها اعدام نشد ( یا حتی پایش به زندان سیاسی نرسید). اما " اعدام های زمان جمهوری اسلامی" را اکثر ما به خوبی حس کردیم. چون احتمالاً همه ما کسی را از میان آن 500 نفر(جمع دوستان و آشنایان و اقوام) در زندان، و یا بالای دار، دیده ایم.
تعداد اعدامیان سیاسی در یک سال، در جمهوری اسلامی، از تعداد اعدامیان( سیاسی و غیر سیاسی)، در طول سلسله 57 ساله پهلوی بیشتر بود. حال به دستگاه قضایی هر دو رژیم میشود ایراد هایی گرفت، اما "دانه فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه، هردو جانسوزند اما این کجا و آن کجا"
در رژیمی که اتهام فرد را یک آیه قرآن تعریف میکند، چه انتظاری از اصول بازپرسی و محکمه میتوان داشت؟
بهر حال صرف نظر از دید احساسی به موضوع- که البته مثل هر مورد دیگری که جان انسانی توسط انسان های دیگری گرفته میشود، تراژیک است- سءوال من در مورد "دفاع" گلسرخی بود.
آن ده نفر بقیه که تقریباً همه، درگیری شان در این "جرم" بیشتر از گلسرخی بود.
در محکمه های سیاسی جمهوری اسلامی، هیچکدام از موازین دادرسی اجرا نمیشود چون اعتقادی هم به آنها نیست. حاکم شرعی است که آن بالا نشسته و هر حکمی که خواست صادر میکند.
اما در این محاکمه این 12 نفر، بهر حال یک اصولی، ظاهراً رعایت شده. دادگاه ایشان چندین ماه طول کشیده، فرصت برای دفاع داده شده، حق تقاضای استیناف یا فرجام داشته اند. آن ده نفر هم از همین راه های قانونی استفاده کردند، و البته با مساعدت خود دادگاه و یا دادگاه استیناف، از این قضیه جان سالم به در بردند.
من نمیدانم ایشان ( گلسرخی) این کار را کرده اند یا خیر. اما اگر با مدارک و مشاهد، عدم نقش خود را در این "توطئه" ثابت میکرد، آیا باز هم او را اعدام میکردند؟
یا اینکه ایشان اصولاً چنان دستگاه و دادگاه را ستمگرانه میدانست، که ترجیح میداد به دست دستگاه کشته شود، تا خونش به حساب "مبارزات خلق" گذاشته شود.
بهر حال اگر هدف کشته شدن بود، بله، به جای دفاعیات همان حرف ها را باید میزد.
در خاتمه، من مدتها برای افرادی که جان بر سر عقیده میبازند، ( تنها به صرف اینکه جان بر سر عقیده داده اند) احترام قائل بودم. اما بعد دیدم، مثلاً طلبه ابلهی در افغانستان، برای اعتراض به مدارس دخترانه، به خودش بمب میبندد و در مدرسه دخترانه منفجر میکند.
اینست که بله،تنها جان در راه عقیده درست نهادن، قابل احترام است، از دید من.
سپاس
در هر حال، فکر میکنم شما و برخی دیگر، از این جمله "من میخواهم بمیرم" گلسرخی، استنباط غلطی کرده اید، که متأسفانه مرتب هم همه جا داره تکرار میشه.
بنظر من (نظر شخصی از روی استنباط و تجربه شخصی) این حرف گلسرخی رو نباید بصورت یک جمله مفرد از تمام جریان گفتگو، استخراج کرد و روی آن بحث کرد.
توجه کنید که یک شاعر روشنفکر، زندانی میشه و شکنجه میشه بدون اینکه هیچ مدرک مستدلی بر علیه او در دسترس باشه. این شخص دو سال در زندان میمونه، از همسر و فرزندش دوره و مرتب به او فشار میارند که بیا به کاری که نکردی اقرار کن.
وقتی که دو سال شکنجه رو تحمل کرد، تازه به دادگاه احضار میشه برای یک اتهام جدید که اصلا روحش هم از اون خبر نداشته و افراد گروهی هم که به عنوان همکارانش معرفی شده اند، نمیشناخته.
خوب، وکیل اون دادگاه هم که خودشون تعیین کرده بودند و دیدیم که چندان حرفی برای رد اتهامات نزد و فقط از در عذرخواهی در اومد.
پرویز ثابتی جانی هم که همه میدونند اون نمایشنامه رو ساخته بود که یک چند نفر رو علنی محکوم کنند و یکی دو نفر رو از اون میون اعدام کنند که جوانهای ملت رو بترسونند تا مردم حساب کار خودشون رو بکنند.
در چنین شرایطی به یک شخصه آتشی مزاج مثل گلسرخی که کینه اونها رو به دل گرفته، از اینهمه نا مردی و ظلم و ستم بی روا، میان میگن" آقا بیا فرجام رو امضا کن که شاه تو رو ببخشه!"
خوب گلسرخی هم در جواب میگه: فاک یو! نخواستم اون بخشش کثیفتون رو! اصلا من گناهی نکردم که حالا بیام تقاضای بخشش کنم. بعد از اینهمه ظلم و ستم و اتهام نا روا، تازه بیام تقاضای بخشش از شما کون ناشورها بکنم؟ خیر آقا جان... اصلا بیخیال... من میخوام بمیرم.
والله اگه من هم بودم در اون شرایط و اون مقطع سنی، شاید همین کار رو میکردم.
گلسرخی به خاطر عقیده خودش خودکشی نکرد.
این درست نیست!
گلسرخی به عنوان اعتراض به این روش ناجوانمردانه، فقط تقاضای عفو و فرجام رو نکرد.
این دو با هم مغایر است.
منتها، امروز جای خیلی از معانی با هم عوض شده و دوستان اصرار داران که بنا به میل خودشون، این حرکت گلسرخی رو تفسیر کنند.
که این هم کار درستی نیست.
گلسرخی ابله نبود. چرا ابله؟
چون حاضر نشد که در برابر زور و ستم زانو بزنه و برای جان خودش چانه بزنه؟
مگه بقیه که فرجام رو امضأ کردند و عفو شدند، بعد از اون چه غلطی کردند؟
نمونه بارزش همین خانوم شکوه پاسارگاد باستان شناس!
علی پی
در جواب سوال شما باید بگم که درسته: گلسرخی اون دادگاه و اون دادستان و اون دستگاه رو بطور کلی فاقد هر گونه ارزش میدونست و به عنوان اعتراض، فقط حرفهای خودش را زد و براش دیگه مهم نبود که کشته بشه. (در دادگاه، برای دو سه دقیقه، گلسرخی پشت به رئیس دادگاه کرد و مشغول مرتب کردن کت خودش بر روی صندلی شد. با این عمل خواست که نشون بده چقدر تا چه حد برای اونها ارزش و احترامی قائل نیست)
اینکه بنظر شما و برخی دیگه، گلسرخی دوست داشته که با این کار، قهرمان ملی شناخته بشه، واقعا من نمیدونم و نمیتونم قضاوت کنم. دوست هم ندارم که چنین قضاوت هایی رو در مورد اشخاصی که تحت ظلم قرار گرفتند بکنم. من نمیدونم که هدف گلسرخی چی بود. ولی میدونم که کارش رو پسندیدم.
خود من در طی زندگی ساده ام، بارها و بارها دست رد به اینگونه موهبتهای ظالمانه زدم و از خیلی چیزها گذشتم برای اینکه خواستم ٔبر سر عقیده و حق و حقوق خودم بایستم.
حال نمیدونم که این کار من درسته یا غلط. اما من اینگونه هستم. فکر میکنم آدمها با هم فرق دارند و معیارهاشون هم با هم فرق داره و هر کسی در شرایط خاصی ممکنه که عکس العمل خاصی نشون بده که فقط مختص اون شخص و اون مقطع زمانی و اون موقعیت خاص هست.
زیر میکرسکوپ گذاشتن افرادی که در چهل سال پیش در شرایط خاصی عمل خاصی رو انجام دادن بنظر من بیهوده است و هیچ اررزشی نداره. حد اقل از دید سیاسی.
موفق باشید.