بخش پایانی گفتگوی "سفارشی" آقای شهریار آهی رئیس دفتر سابق شاهزاده رضا پهلوی با کیهان لندن که بدلیل همزمانی چاپ بیانیه و انجام این گفتگو بیشتر چشمکی ظریف به شاهزاده بود تا یک گفتگوی حرفه ای، حاوی چند نکته "جالب توجه" بود:
۱- لحن "توهین آمیز" بیژن فرهودی نسبت به امضا کنندگان بیانیه علیه شاهزاده و استفاده از واژهها و جملات هدف دار بمنظور هدایت آقای آهی به پاسخهای مشخص و احتمالا "توافق شده"
۲- استفاده آقای آهی از دو شعار دائمی جمهوری اسلامی برای خاموش کردن منتقدان و مخالفان: "در شرایط حساس کنونی صلاح نیست انتقاد کرد" و " با سقوط جمهوری اسلامی، ایران توان تبدیل شدن به سوریه یا عراق را دارد"
۳- آقای آهی ضمن اعتراف به عدم تحقیق درباره اظهارات شاهزاده که دلیل اصلی اعتراض امضاکنندگان بیانیه است، به خود اجازه اظهارنظر درباره آنرا داده و کار بدلیل لزوم توجه به مسائل مهمتر، اشتباه میداند.
۴- از دیدگاه آقای آهی موجودیت ایران به موجودیت شاهزاده گره خورده است و برای اثبات نظر خود مگوید:" امروز اولویت مردم کشور این نیست".
۵- یک مقایسه : مقایسه ایران چندهزارساله با آمریکای ۴۰۰ ساله برای اثبات نظریه خود مبنی بر اینکه "فدرالیسم حلال همه مشکلات ایران خواهد بود"
۶- عدم اشاره به راهکار "مدیریت غیر متمرکز تحت یک دولت مقتدر ملی" که از سوی امضا کنندگان ارائه گردیده و متهم کردن آنها به نادیده گرفتن حق انتخاب مردم که میتوان آنرا به حساب عدم مطالعه و تحقیق ایشان در این مورد گذاشت.
۷- لزوم محاسبه سود و زیان شخصی، پیش از شروع هر اقدام سیاسی یا اجتماعی
آقای فرهودی گرامی،
اگر هدف امضا کنندگان بیانیه چنانچه "شما" باور دارید، جلب توجه افکار عمومی بود، همین گفتگو نشانه موفقیت آنهاست
ایران شاهنشاهی نوعی فدرالیسم کهن بود. اما این فدرالیسم کهن بر مبنای ساختار ارباب و رعیتی شکل گرفته بود. با پیدایی ایران نوین و برچیده شدن ساختار -و متأسفانه نه فرهنگ- ارباب و رعیتی، دیگر فدرالیسم معنایی ندارد. ایران اقوام گوناگون دارد و تقسیمات کشوری عمدتاً بر اساس این قومیتها شکل گرفته و میگیرد. در یک ایران مدرن، ساختارهای ادارهٔ محلی و استانی پاسخگوی نیازهای شهروندان ایرانی است و اگر این شهروندان از قومی از اقوام ایرانی باشند، بطور طبیعی این ویژگی در ادارهٔ محلی آنان جلوهگر خواهد شد.
ما اینجا با چیزی به نام نیاز به «فدرالیسم» روبرو نیستیم. با عوارض ارتجاعی اندیشهٔ «ضد امپریالیستی» چپ از یکسو، و فرهنگ ارتجاعی ارباب و رعیتی از سوی دیگر روبرو هستیم. با آن باید با قدرت مقابله کرد. ما به پیدایش «ایالات» نیازی نداریم. همان ساختار استانی امورمان را میگذراند. اگر خطهای بخواهد به ایران بپیوندد -یا از آن جدا شود- مادامی که دو سوم رأی موافق ساکنان آن خطه و یک دوم رأی ساکنان بقیهٔ ایران را داشته باشد از نظر من هیچ مشکلی نیست. اما رابطهٔ فدرالی، حتی برای سرزمینهایی که به ایران اضافه شوند، چندان معنا نمیدهد.
مرتجعانی از این دست سعی میکنند «اعتبار» خود را در قیاس با ابراز احساسات ناسیونالیستی، که بیش از آنکه گفتمان سیاسی باشد، گفتمانی فرهنگی است بخرند. سی سال است که مرتجعان سرخ در کالیفرنیا «درایت» سیاسی خود را در قیاس با احساسات پاک ناسیونالیستی مردم عادی «اعتبار» میبخشیدند و فخر فروشی میکردند. آنها به کجا رسیدند؟ّ اینها هم به همانجا خواهند رسید!
و کلام آخر این که این موضوعات، مادامیکه تجددگرایان دوباره قدرت را به دست نگرفته باشند همه کشک است. ما یک قانون اساسی معتبر داریم که قانون اساسی مشروطهٔ پادشاهی است. به اتکای این مشروعیت و اعتبار قانونی قدرت را بازپس خواهیم گرفت و قانون اساسی مدرنتری را تدارک خواهیم دید. در آن زمان و در ایران آزاد است که این گفتگوها معنا پیدا میکند.
ایکاش بنراس شیوه بازپسگیری قدرت را هم شرح میداد...
RP's "Malijak" TV host is embarrassing himself even more
Go to 6 mn 58
مصاحبه تلویزیون افق (شورای ملی) با منوچهر یزدی (سخنگوی حزب پانیرانیست). ۷ شهریور ۱۳۹۵
داریوش عزیز، من معتقد نیستم که شاهزاده رضا پهلوی فدرالیسم را موجه میداند یا اینکه بر سر تمامیت ارضی ایران معامله میکند. به هیچوجه. نرمشی که در مقابل فدرالیستها نشان میدهد از استراتژی غلط شورای ملی برخاسته است و اگر این شورای ملی آنگونه که در نظر گرفته شده بود، نمایندهٔ یک اپوزیسیون فراگیر میبود، گفتگوی شاهزاده با خبرنگار عرب هم هیچ شبههای ایجاد نمیکرد.
اما این «شورا» فراگیر نشد. چندی پیش عضوی از این شورا توسط پلیس ایتالیا در مرز دستگیر شد و بنا بود به درخواست رژیم اسلامی از اینترپول به ایران استرداد شود. اینکه رژیم اسلامی تا این حد جسارت پیدا کرده است که برای استرداد مخالفان خود از اینترپول یاری بجوید خودش به کنار، این شورای ملی ایران صد نفر نداشت که در رُم علیه این استرداد تظاهرات کنند و شخص شاهزاده برای این کار وارد عمل شد.
اینکه افرادی [چه در شورای ملی و چه نزد طرفداران پر شور پادشاهی] با هیجان در حرکتی وارد شوند و به نتیجهٔ مورد انتظار خود دست نیابند، طبعاً جو سوء ظن و «توطئه تراشی» را تقویت میکند. این هم در مورد پادشاهیطلبان صادق است که اشارات شاهزاده در مورد «خلیج» و «فدرالیسم» را پیراهن عثمان کردهاند و هم در مورد خود فعالین این شورا که امضاء کنندگان آن هشدارنامه را کارگزار رژیم اسلامی خطاب کردهاند. مقصر اصلی استراتژی غلط است و نه هیچ فردی. اگر بخواهیم بر فردی انگشت بگذاریم، کسی جز شخص شاهزاده رضا پهلوی نیست.
خیلی از خوش نشینهای ضد پادشاهی امروز میگویند خب این معترضان اگر رضا پهلوی را رها کنند کجا میروند؟ فکر میکنم شاهزاده هم بیش از اندازه روی این امر حساب کرده بود!
Ben Ross رضا پهلوی همان قدر مخالفه "فدرالیسم" هستند که مخالف "رفراندوم" هستند ... یعنی در واقع در این دو نکته ما را به مسخره گرفتند و دلگکی برایه آقایون نوریزاده و سازگارا شدند، یعنی به اعتباره دیگر شهروند رضا پهلوی تبدیل به ملیجکه ( useful idiot ) خاتمی و رفسنجانی شدند
I used to think or tried to convince myself that the fellow had some excuses in the past for his stupid political U Turns but now I am beginning to wonder if RP is not just down right stupid
Clearly he does not understand politics nor the meaning of a political fight and additionally I think he has absolutely no understanding of his own duties towards history .
I think Massoud Sadre best summed up what I and many other genuine monarchists think today about this Lousy Prince ...
انتقادهایِ مسعود صدر به شاهزاده رضا پهلوی در مورد اصول و چهارچوب ملی
با اینکه گند زد در مصاحبه جدیدش من هنوز هم معتقدم که RP یا شهروند نه قصد خیانت دارد و نه آدم بدیست. اما کسی که نمیتواند از پدر و پدر بزرگش که پایه گذار ایران نو هستند دفا کند وای بحال مبارز. کاری به IQ و این چیزها ندارم اما به نظر من کراکتر ایشان بدرد در افتادن با این جانوران اسلامگرا نمیخورد. Iran needs a kick ass person with a leadership ability now and even post IRI
MUST WATCH ENTIRELY
گفتگویِ بردیا پارس (از مشاورِین پیشینِ شاهزاده) با تلویزیون کانال یک: آخرین هشدار به آخرین ولیعهد