قبح دورویی و دروغگویی علنی ریخته، بی شرمی و نامردمی شده هنر و مال اندوزی به هر نحوی هدف زندگی. شوربختانه همدستی با قدرت سرکوبگر توسط هنربندان یکی از معضلات بدخیم و جا افتاده در ایران بوده و هست.
شهرام ناظری یکی از نمونه های زندۀ این بی آزرمی است که در عین حال برای بی شرمی همدستی با قدرت و مال اندوزی منت هم سر مردم و هنر میگذارد.
پیشتر درباره این هنربند و همدستی او با فاشیست های اسلامیست "اصلاح طلب" و غیرۀ ایرانی کُش و ایران ویران کُن مطلبی تقدیم شد .
در پی لغو کنسرتها و متعاقباً جلوگیری از حضور نوازندگان زن در کنسرت ها منجمله کنسرت های شهرام ناظری و پسرش ، او از جمله گفته :
" امروز من یا باید با دنیای موسیقی خداحافظی کرده و خانهنشین شوم یا کشورم را ترک کنم و یا اینکه برای رشد و اعتلای موسیقی کشور و شاد شدن دل مردم وارد میدان شده و با این تنگنظریها بجنگم، و من راه سوم را برگزیدهام"
شاهین نجفی درباره این هنرندان بدرستی گفت و پیش بینی کرد. (ویدیو↓ )
سئوال:
آیا تبلیغ برای "انتخاب" مشروعیت بخش یکی از سرکوبگران فاشیست ها هم جزو این جنگ ناظری با " تنگنظریها " میباشد؟
آیا شرکت در مراسم استقبال تهوع آور هنربندان (ویدیو ↓ ) از یکی دیگر از دانه درشتهای امنیت چی سرکوبگران هم جزو جنگ ناظری با " تنگنظریها" میباشد؟
مماشات /همدستی با سرکوبگران و مال اندوزی و منت گذاشتن بنام " اعتلای موسیقی کشور و شاد شدن دل مردم " و جنگ با " تنگنظریها" تا کی؟
دور نیست، رهایی اصلاً دور نیست.
"تنها حقیقت است که رهایی میبخشد"
تبریک
عکس بالا؛ ناظری پدر و پسر که هر دو در تجارت پُر سود جنگ با " تنگنظریها " کوشا میباشند.
پ.ن. برای نمونه به اینجا ، اینجا و اینجا هم سرکی بکشید.
VIDEO
نظرات